موسسه مطالعات راهبردی شرق
مقدمه
توسعه تعاملات امنیتی و دفاعی میان ایران و تاجیکستان که پس از یک دوره چند ساله از سردی روابط به صورت غیرمنتظرهای اتفاق افتاد، محاسبات بسیاری از بازیگران را نیز تغییر داد. طبیعتا همچون هر کنش سیاسی دیگری این فرایند همگرایی امنیتی نیز موافقان و مخالفانی دارد. بسته به جهتها و ابعاد شکلگیری این همکاریها، ماهیت آنها میتواند منافع بازیگران دیگر را نیز تحت الشعاع قرار دهد. روسیه که فعالترین و ذینفوذترین بازیگر خارجی در آسیای مرکزی و تاجیکستان محسوب میشود، طبیعتا بیشترین تاثیر را از این روند خواهد پذیرفت. از این منظر، ارزیابی برداشتهای کرملین نسبت به این مناسبات، پیشبینی رفتارهای احتمالی و واکنشهای آتی نسبت به این روند همگرایی امنیتی-دفاعی، موضوعی است که به طور مستقیم بر همکاریهای ایران و تاجیکستان تاثیر خواهد گذاشت. اگرچه همچنان هیچ مقام رسمی روس به طور علنی موضعی در قبال این همکاریها نگرفته است، در نوشتار حاضر تلاش میشود با اتکاء به برداشتهای رسانهای و گزارههای تحلیلی، دیدگاه و برداشتهای روسیه نسبت به این همکاریها تحلیل و ارزیابی شود.
همکاریهای دفاعی-امنیتی ایران و تاجیکستان
با هدف تحلیل رفتار روسیه نسبت به همکاریها دفاعی و امنیتی ایران و تاجیکستان، در وهله نخست میبایست جهتها و ابعاد این همگرایی امنیتی را مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. طبیعتا به دلیل ماهیت موضوعی این همگرایی، بخشهای عمده آن در سطوح طبقهبندی شده قرار دارد، فلذا ارزیابی آن حتی برای مسکو نیز دشوار است. با این حال، تصویری که از سوی تهران و دوشنبه نسبت به این همکاریها به فضای افکار عمومی داخلی و بینالمللی مخابره میشود، عاملی است که در برداشتهای مسکو نیز تاثیرگذار خواهد بود. البته طبیعی است که سطحی نسبی از آگاهیِ مسکو از تعاملات نظامی تاجیکستان، حسب نفوذِ سنتی روسیه در دستگاه نظامی این کشور، قابل انتظار است.
پس از سفر آقای رحمانی فضلی، وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران به تاجیکستان، برخی توافقهای امنیتی دوجانبه در حوزههایی نظیر مبارزه با تروریسم، تبادل زندانیان، مبارزه با جرائم سازمانیافته و ... حاصل شد که به نظر میرسد عموما در سطح تبادل اطلاعات باشد. با این حال سفر شیرعلی میرزا، وزیر دفاع تاجیکستان به تهران ابعاد گستردهتری از همکاریهای امنیتی دو کشور را مطرح کرد. این سفر سه روز به طول انجامید و اگرچه به طور رسمی اعلان نشد، طیف گستردهای از دیدارها و بازدیدها طی آن انجام گرفت. "میرزا" با امیر حاتمی، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران در چند نوبت دیدار کرد و طی این دیدارها یک تفاهمنامه همکاری دفاعی میان دو کشور به امضا رسید. به نظر میرسد اصلیترین محورهای این تفاهمنامه در حوزه برنامههای مشترک، آموزش و تامین تجهیزات بوده است.
در این سفر همچنین وزیر دفاع تاجیکستان از مراکز مختلف صنایع دفاعی ایران بازدید کرده و با بخشی از دستاوردهای نظامی کشور آشنا شد. شیرعلی میرزا همچنین با سرلشکر باقری، فرمانده ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نیز دیدار کرد. به گفته سرلشکر باقری، با تشکیل یک کارگروه مشترک بین نیروهای مسلح دو کشور، پایههای توسعه مناسبات نظامی گذارده شده است. کارویژه اصلی این کارگروه ترسیم آینده روابط دفاعی و نظامی ایران و تاجیکستان است. تاکید بر مبارزه مشترک با تروریسم محور دیگری بود که در این دیدارها مورد اشاره طرفین قرار گرفت.
به طور خلاصه تصویر و برداشتی که از این مناسبات به فضای پیرامونی مخابره شد، حل و فصل اختلاف نظرها میان دو کشور، ارتقاء فزاینده و ازسرگیری روابط نظامی و دفاعی، بسط نفوذ ایران در حوزه امنیتی تاجیکستان و به طور ویژه ارائه پیشنهادهای تسلیحاتی از سوی تهران به دوشنبه با توجه به لغو تحریمهای تسلیحاتی بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد است.
واکنشهای اولیه
از نخستین روز اعلان رسمی خبر سفر وزیر دفاع تاجیکستان به تهران، رسانههای روسگرای تاجیکستان و رسانههای خبری-تحلیلی روسیه پوشش کاملی از اخبار مربوط به این دیدارها و تعاملات ارائه دادند. در روزهای نخست برگزاری دیدارها و موضعگیریها، تقریبا نوع پوششدهی این رسانهها همچون اسپوتنیک که عموما دولتی و رسمی بودند، خنثی و بدون سوگیری خاصی بود. تیترهای منتشر شده نیز عموما خبری و بدون در بر داشتن نکات خاصی از روابط روسیه و تاجیکستان بود.
با این حال چند روز پس از بازگشت شیرعلی میرزا از تهران، روند بازخوردهای رسانهای کمی تغییر کرد. بارزترین نمونه از این واکنشها گزارش وبسایت اسپوتنیک تاجیکستان تحت عنوان «آیا تاجیکستان از ایران سلاح میگیرد؟» بود. در نقطه آغاز این گزارش که به روسی و تاجیکی ترجمه شده و در صفحات مختلف خبرگزاری اسپوتنیک منتشر شد و در دیگر رسانهها و خبرگزاریهای روسیه نیز بازنشر قابل توجهی داشت، به اظهارات امیر حاتمی در زمینه «لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران از اکتبر 2020 و عدم وجود هیچ مانعی در صادرات سلاح توسط ایران» اشاره شده بود. در این گزارش همچنین چنین گزارهای در فروش تسلیحات ایرانی به تاجیکستان را «تعجبآور» عنوان کرده و علت این برداشت را نیز اختلافهای تهران و دوشنبه مطرح میکند. اشاره به اختلافهای بعد از سال 2015، مساله بابک زنجانی، مستندهای ضدایرانی پخش شده از تلویزیون تاجیکستان و حتی تظاهرات ضدایرانی سال 2018 در تاجیکستان از جمله محورهای این گزارش بود. در ادامه نیز عامل اصلی بازسازی روابط را «نیاز دولت تاجیکستان به منابع مالی برای پروژههای زیرساختی» عنوان میکند.
در ادامه اما این گزارش وارد ابعاد نظامی توافقهای تهران و دوشنبه شده و آنها را بیش از آن که «واقعی» و «نظامی» باشند، «نمایشی» و به مانند یک رژه میخواند. در این بخش؛ ایران یک کشور با نقش مشخص نظامی و آماده جنگ با اسرائیل، آمریکا و عربستان سعودی مطرح شده و تاجیکستان درعوض یک کشور «بیطرف نظامی و دوست با همسایگان» بوده که تنها دشمن آن «گروههای تروریستی» است. در این گزارش نیروهای مسلح تاجیکستان برای تامین امنیت آن «کافی» عنوان شده و برای هر نوع نیاز مازادی نیز به پایگاه «201 روسیه» اشاره میشود. در ادامه در این گزارش تصریح میشود: «ایران چیزی ندارد که توجه تاجیکستان را داشته باشد، و آن چه را که روسیه پیشنهاد نمیکند، بدهد. روسیه همچنین کشورهای سازمان امنیت دستهجمعی را به سلاحهای سبک، اپتیک و خودروهای زرهی مجهز کرده است. همچنین بعید است که تاجیکستان موشک بالستیک بخواهد و هواپیمای بدون سرنشین نیز که ایران طی پنج سال گذشته آنها را به خوبی طراحی کرده است نیز برای تاجیکستان یک اسباببازی گران قیمت است که خوشبختانه از آن برای اهداف خود استفاده نمیکند». در پایان نیز این گزارش تاکید میکند که «بعید است ایران فناوریهای پیشرفته و ارزشمندی را به تاجیکستان منتقل کند و نیروهای مسلح تاجیکستان از قبل تمام سلاحها را دارند».
بر این اساس چند گزاره کلیدی در دیدگاه مسکو نسبت به این موضوع را میتوان با اتکاء به این گزارش برداشت کرد. نخست، اختلافات ایران و تاجیکستان همچنان برطرف نشده و این روابط نیز پایدار نخواهد ماند و عملی نمیشوند. دوم، تاجیکستان یک کشور صلحطلب و بیطرف است و ایران یک کشور تهاجمی، لذا، این دو کشور از قابلیت مکمل بودن در حوزه نظامی برخوردار نیستند. سوم، هر آنچه تاجیکستان نیاز داشته است تاکنون از روسیه دریافت کرده و دیگر نیاز مضاعفی برای گرایش به سوی ایران وجود ندارد. چهارم، ایران عملا گزینه قابل توجهی در حوزه صنایع نظامی برای تاجیکستان در اختیار ندارد و هرگز فناوریهای مدرن خود را نیز به دوشنبه منتقل نمیکند.
دلایل احتمالی نگرانی مسکو
گزارش اسپوتنیک اگرچه صرفا یک گزارش رسانهای بود که تنها بازخوردهای گستردهای در رسانههای روسیه داشت، اما به هر حال ابعادی از دیدگاه روسی نسبت به این توافق را مطرح میکند. مسکو از ابعاد گوناگونی نگرانیهایی را در قبال تعاملات امنیتی- نظامی ایران و تاجیکستان احساس میکند. نخست، از سال 1997 و متعاقب سازشنامه صلح، حوزه نفوذ تاجیکستان به طور رسمی میان نیروهای حامی مسکو و تهران به نوعی تقسیم شد. با این حال از سال 2015 و با حذف کامل حزب نهضت اسلامی و متعاقب آن شدت گرفتن اختلافها با ایران، و متعاقب این تحولات، سردی در روابط رحمان با غرب در نتیجه پناهندگی مخالفین به اروپا، روسیه تنها بازیگر عرصه سیاسی در تاجیکستان بود. طبیعتا در چنین شرایطی، تداوم سطحی از اختلافها، میان تهران و دوشنبه، به نحوی که هیچگاه نفوذ سابق ایران در تاجیکستان مجددا حاصل نشود، به نفع کرملین است. از این منظر، طبیعی است که روسیه مدام بر تداوم اختلافها میان ایران و تاجیکستان تاکید کرده و حتی بر آن بدمد.
دوم، متعاقب این نفوذ انحصاری سیاسی، در حوزه نظامی و امنیتی نیز روسیه همتراز با رشد فزاینده نفوذ خود در آسیای مرکزی، در تاجیکستان نیز وضعیت انحصارگرایانهای را تجربه میکند. کرملین در حقیقت حتی برای دولت تاجیکستان و نیروهای مستقل این کشور نیز در تعاملات و تحرکات امنیتی و نظامی سطح کلان در آسیای مرکزی سهمی قائل نیست و در چنین شرایطی، مقابله با افزایش احتمالی نفوذ ایران در این حوزه، و یا حداقل اقداماتی که منجر به استقلال نسبی دولت تاجیکستان و کاهش نفوذ مسکو شود، مخالف است. لذا، شاید بتوان به نوعی دیدگاه انحصارگرایانه مقامات کرملین در سالهای 1992 تا 1995 را در خلال جنگ داخلی، مجددا متصور بود.
سوم، روسیه طی سالهای اخیر از طریق ابزارهای مختلفی تاجیکستان را تحت فشار قرار داده است. این اهرمهای فشار عموما در حوزه اقتصادی با اتکاء به وضعیت مهاجرین بوده و بعضا نیز در سطح سیاسی مطرح شده است. عدم عضویت تاجیکستان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا یکی از مهمترین محورهای این رویکرد مسکو محسوب میشود. سنگاندازی در کریدورهای قاچاق رسمی، اعمال فشار بر منافع حلقههای الیگارشی نزدیک به رحمان، اعمال فشار بر مهاجرین تاجیک در روسیه، و بویژه مخالفت با انتقال قدرت به رستم امامعلی، از جمله مهمترین ابزارهای اعمال فشار مسکو محسوب میشود. طبیعتا اضافه شدن گزینهای همچون ایران به لیست متحدین تاجیکستان، یک اهرم موازنهگرانه در اختیار دوشنبه قرار میدهد که بخشی از این فشارها را خواهد کاست. ترکیه نیز چنین نقشی را در قبال قرقیزستان و به طور ویژه در آذربایجان ایفا کرده است.
چهارم، یکی از انگیزههای اصلی گرایش دوشنبه به سمت تهران، بالا گرفتن اختلافهای مرزی با قرقیزستان بوده است. مسکو اگرچه پیش از این پیشنهاداتی را در میانجیگری برای این موضوع به تاجیکستان داده است، اما نگاههای یکطرفه و عموما حافظ منافع قرقیزستان مانع از پذیرش این موضوع از سوی امامعلی رحمان شده است. حضور ایران در این بازی به نوعی میتواند بازدارندگی تاجیکستان را به صورت ایجابی افزایش داده و عملا یک بازی مهم مسکو در منطقه را بر هم بریزد. ایران پیشتر نیز در سال 1998 با حمایت از تاجیکستان در مقابل شورش ژنرال خدایبردیاف، چنین نقشی را ایفا کرده بود. در آن دوره مسکو اگرچه لزوما در حمایت از خدایبردیاف ایفای نقش نکرد، اما به درخواست کمک امامعلی رحمان نیز پاسخ مشخصی نداد. این سناریو در حال حاضر مجددا در قبال درگیریهای مرزی در واروخ در حال تکرار است و طبیعتا کرملین علاقهای به حلوفصل این مساله با حضور ایران ندارد.
و پنجم، حضور ایران در صنایع نظامی تاجیکستان و نمایش موفقیتآمیز جنبههایی از این حضور، یک برندینگ مهم برای صنایع نظامی ایران در منطقه آسیای مرکزی محسوب میشود. این امر میتواند سلطه کامل مسکو در بازار تسلیحات منطقه را تحت الشعاع قرار دهد. این روند پیش از این نیز توسط چین، رژیم صهیونیستی و ترکیه آغاز شده است. با این حال به نظر میرسد قیمت پایینتر در مقابل کیفیت بالاتر و تضمین کارکرد عملیاتی تسلیحات ایرانی به عنوان یک منبع جدید و بدون چالش (در مقایسه با فرایندهای پیچیده فروش سلاح توسط اروپا)، موضوعی است که مسکو را در خصوص آینده بازار تسلیحات منطقه نگران کرده است.
جمعبندی
روسیه به طور کلی از بهبود روابط ایران و تاجیکستان و کاهش اختلاف نظرها متنفع نمیشود. اما این به معنای آن نیست که لزوما ارادهای برای پیشگیری از این موضوع داشته و یا این که توانایی تحقق این هدف را نیز دارا میباشد. نوع تعامل ایران و تاجیکستان با روسیه در فرایند کاهش اختلافها و توسعه مناسبات است که میتواند به خوبی رفتارهای مسکو را تنظیم کرده و حداقل آن را قابل پیشبینی نماید. از این منظر یک فرایند مشورتی با کرملین کنشی است که ضمن به رسمیت شناختن نقش روسیه در تعاملات منطقه، میتواند مانع از تحمیل هزینههای اضافی بر این فرایند شود. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر در حوزههای مختلفی با روسیه در حال همکاری است که بعضا درجه اولویت و اهمیت بسیار بالاتری از روابط با تاجیکستان دارد. همچنین باید توجه داشت که رفتارهای سینوسی دولت امامعلی رحمان، مادامی که مسائل کلیدی روابط دو کشور همچون حزب نهضت اسلامی و حضور چهرههای ضدایرانی در بدنه تصمیمسازان اصلی دولت تاجیکستان، حل و فصل نشده، عاملی تاثیرگذار و هزینهزا در این فرایند خواهد بود.
امید رحیمی-پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق