تحول در راهبرد سیاست خارجی پاکستان؛ اقتصادمحوری در سایه صلح طلبی
پاکستان با هدف تغییر موقعیت منطقه¬ای و بین¬المللی خود، تغییراتی را در سیاست داخلی و خارجی در پیش گرفته که نمیتوان گفت ظاهری است. اسلامآباد دریافته در پیش گرفتن رویکرد امنیتی مبتنی بر تعاریف سنتی امنیت نه تنها باعث افزایش تنشها شده، بلکه سیستم داخلی این کشور را نیز روز به روز به قهقهرا خواهد کشاند. لذا با تعامل فراگیر منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای ضمن ارتباط با همه کشورها از دوست، دشمن و رقیب، سیاست خارجی امنیت محور را به اقتصاد - تجارت و سرمایه گذاری محور سوق داده است. به عبارتی دیگر، پاکستان در گذشته در قبال بیثباتی داخلی و امنیتی سازی محیط پیرامونی خود به دنبال کسب حمایت¬ها و کمک¬های مالی و اقتصادی و ایجاد رغبت به منظور همکاری اقتصادی و تجاری بود. اما تعدد چالش¬های این کشور در طول 70 سال حکمرانی، اقتصاد رو به اضمحلال، ایجاد بحران¬های جدید و تغییر الگوهای دوستی و دشمنی، موجب شده پاکستان به این نتیجه برسد که اقتصاد زیربنای امنیت بوده و اتکا به تعداد محدودی از دولت¬ها مبتنی بر یک سری مفاهیم و نظریه¬ها مانند تروریسم یا عمق استراتژیک با شرایط کنونی نظام بینالملل سازگاری ندارد.
مطالعات شرق/
مائده کریمی قهرودی*
طی یکی دو سال اخیر، به طور مرتب از مقامات ارشد پاکستان صحبتهایی مبنی بر تغییر الگوی سیاست خارجی این کشور با تکیه بر اقتصاد و تجارت میشنویم. این گفته با سیاست همیشگی پاکستان مبنی بر کسب وام و کمک مالی برای گذراندن امور جاری کشورو پرداخت بدهیهای انبوه متناقض است. آیا پاکستان با اقتصاد وابسته و متکی به کمکها و وامهای خارجی از آمریکا، کشورهای عربی خلیج فارس و سازمانهای منطقهای و بینالمللی تصمیم به تغییر رویکرد گرفته است؟ پاکستانی که بهره گیری از گروههای شبه نظامی و بیثباتسازی همسایگان را استراتژی خود در منطقه، طی بیش از 70 سال قرار داده، آیا مصمم به تغییر نگاه امنیتی خود شده و الگوی سیاست خارجی پاکستان مبتنی بر شبه نظامیگری پایان یافته است؟
تردیدی نیست روی کار آمدن عمران خان با حمایت ارتش از سال 2018 تاکنون، تحولاتی شگرف در تاریخ پاکستان در پی داشته که ابعاد آن روز به روز شفافتر میگردد. طی سالهای متمادی گروههای تروریستی و شبه نظامی ابزار سیاست خارجی پاکستان در منطقه و حتی ابزار امتیازگیری در عرصه بینالمللی بودهاند. بیثباتسازی افغانستان و حمایت از طالبان از یک سو و منازعه دائمی در کشمیر از سوی دیگر این کشور را به عنوان حامی تروریسم و گستراننده نسخه اسلام افراطی و شبه نظامی معرفی کرده است. همین ناامنی موجب توجه بیش از پیش کشورهای قدرتمند منطقه و جهان به شبه قاره هند و افغانستان گردیده و پاکستان در قبال کمکهای مالی متعدد، وعده مبارزه با تروریسم خودساخته و تحت حمایت خود را داده است.
اما طی چند سال اخیر، شواهدی مبنی بر عدم بهرهبرداری از تروریسم مذهبی توسط پاکستان دیده میشود. چنان که، چهرههای مذهبی تندرو در پاکستان حذف یا کمرنگ شدهاند. از ترور ملک اسحاق رهبر تندرو لشکر جهنگوی و کاهش محسوس فعالیت گروههای تروریستی مانند لشکر جهنگوی و سپاه صحابه که امروز آثاری از آنها نیست و کشته شدن سمیع الحق پدر معنوی طالبان در سال 2018 تا تلاش برای کاهش نفوذ مذهبیون (با رویکردهای افراطی) در مناصب سیاسی پاکستان، همگرایی گروههای مختلف مذهبی همچون احیای مجلس متحده عمل در سال 2018 و تعامل مسالمت آمیز با مذاهب (اعم از آسمانی یا ضاله چون بهائیت) همه، حاکی از برنامه منسجم اسلام آباد برای رفع و حذف پشتوانههای افراطگرایی با جدیت و بدون اغماض و تلطیف چهره جهانی خود است. این اقدام داخلی پاکستان بر سیاست خارجی آن موثر بوده و این کشور را وارد مرحله جدیدی از حیات خود نموده است. به طور کلی، مهمترین مولفههای سیاست خارجی پاکستان را طی چند سال اخیر میتوان در موارد زیر برشمرد:
- صلحطلبی با حل منازعات امنیتی و سیاسی: دو موضوع مهم در منافع حیاتی پاکستان، اختلاف با افغانستان و دیگری دشمنی با هند و موضوع کشمیر است. پاکستان همواره اهداف خود را در افغانستان از طریق دیپلماسی فعال در عرصه بینالمللی و تقویت گروه طالبان برای احیای مجدد آن در افغانستان دنبال کرده است. کشته شدن سمیع الحق به عنوان یکی از مخالفان اصلی صلح با طالبان و سفر مقامات ارشد پاکستان مانند ژنرال باجوا به افغانستان و سفر عبدالله عبدالله به پاکستان نوید تغییر در نوع تعامل پاکستان با افغانستان را دارد؛ چنان که با آغاز مذاکرات صلح دوحه، پاکستان مورد تقدیر زلمی خلیلزاد قرار گرفت و عمران خان در سفری مهم به کابل عزیمت نمود. به عبارتی پاکستان در تلاش است خود را بازیگر فعال در افغانستان معرفی کند، با این تفاوت که قبلاً با تقویت طالبان (خشونت) و حمایت از تروریسم درصدد کسب کمکهای خارجی و حفظ موقعیت خود بود، اما اکنون در پی کسب جایگاه مناسب بامعرفی خود به عنوان حامی صلح است. این اقدامات که از سوی برخی تحلیلگران به نوعی حسن نیت پاکستان و تغییر سیاست این کشور از پیاده سازی نظریه عمق استراتژیک و حمایت تمام عیار از طالبان به ایجاد ثبات در افغانستان (البته منطبق با منافع پاکستان) تفسیر میشود، هنوز هم مورد تردید برخی از تحلیلگران است.اما، تفاوت رفتارو عملکرد به وضوح قابل مشاهده است.
از سوی دیگر، هند بزرگترین دشمن پاکستان از بعد استقلال محسوب میشده است. 25 فوریه 2021 در نتیجه مذاکرات مقامات نظامی دو کشور هند و پاکستان، آتش بس بین دو کشور مطابق با توافق آتش بس سال 2003 برقرار شد. هر چند عمران خان پس از توافق سال جاری، توئیت کرده «ایجاد فضای مناسب برای پیشرفت بیشتر بر عهده هند است و هند باید اقدامات لازم برای پاسخگویی به خواسته و حق تعیین سرنوشت مردم کشمیر را انجام دهد.» پیش از این نیز اقداماتی چون قرار دادن جماعت الدعوه در فهرست گروههای تروریستی در مارس 2019، بازداشت حافظ سعید در جولای 2019 و زکی الرحمن لکهوی رهبر لشکر طیبه یا جماعت الدعوه در ژانویه 2021 توسط پاکستان صورت گرفته که مطابق با خواست هند است. این تحولات را باید در کنار مواضع تند اسلام آباد علیه حمایت هند از بلوچها و همچنین اعتراض به موضوع لغو وضعیت خودمختاری کشمیر در نظر گرفت. انتظار نمیرود پاکستان به سادگی کشمیر را به عنوان شاهرگ حیاتی خود رها کند و با هند به عنوان دشمن دیرینه خود بنای سازگاری بگذارد. امادر کاهش منازعات از جمله درگیریهای مرزی که هزینه نظامی به این کشور تحمیل و اسلام آباد را دولتی جنگطلب معرفی کرده، سعی داشته است. همچنین با محدود کردن فعالیت جماعتالدعوه، در پی رفع چهره حامی تروریسم از خود است.در عین حال، همچنان با سیاست اعلامی خود و انداختن توپ در زمین دهلینو، موضوع کشمیر را پررنگ جلوه میدهد.
- تعریف جدید از سیاست خارجی اسلامی: سیاست خارجی پاکستان به عنوان تنها کشور اسلامی دارای بمب هستهای، دارای دو شاخص جنگطلبی مبتنی بر شبه نظامیگری اسلامی و همگرایی با خاورمیانه بوده است. تنش پاکستان با کشورهای عربی خلیج فارس طی چند سال اخیر، حمایت اعراب از هند در موضوع کشمیر، همگرایی هند-امارات -رژیم صهیونیستی و تنظیم روابط کشورهای عربستان، چین و آمریکا با هند و پاکستان ورای منازعات آنها موجب شده پاکستان در این رویکرد خود تجدید نظر کند. به این منظور پاکستان دو جهتگیری اتخاذ کرده که یکی ایجاد مفهوم مبارزه با اسلام هراسی و دیگری انتقال تعاملات خود در دنیای اسلام به کشورهای غیرعربی و توسعه همه جانبه روابط است.
مفهوم اسلام هراسی توسط عمران خان نخست وزیر پاکستان از سال 2019 در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شده و تعیین روزی برای این موضوع از خواستههای وی است. در پی آن، با توافق عمران خان، اردوغان رئیس جمهور ترکیه و ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی در سال ۲۰۱۹ در حاشیه اجلاس سازمان ملل متحد،سه کشور برای تأسیس شبکه تلویزیونی مشترک به زبان انگلیسی توافق کردند که هدف آن تلاش برای مقابله با چالشهای ناشی از اسلام هراسی و رساندن پیام صلح مسلمانان به جهان خواهد بود. پس از آن نیز شاهد نوع دیگری از نشست سه جانبه یعنی دومین دور مذاکرات پاکستان، ترکیه و آذربایجان هستیم که دور اول آن در نوامبر 2017 در باکو برگزار شده بود و دور دوم آن مورخ 13 ژانویه 2021 و با تأخیر چند ساله برگزار شد که شامل همکاریهای چند بعدی است و به نوعی تلاش برای جلوگیری از انزوا در میان کشورهای مسلمان است.البته مناسبات پاکستان با کشورهای عربی نیز ادامه داشته و علاوه بر عربستان و امارات، تعاملات با قطر نیز افزایش یافته که به نوعی در پی توازن در تعامل با اعراب و عدم وابستگی به کشورهای محدودی است.
- اولویت بخشی به اقتصاد و سرمایه گذاری: رشد اقتصادی سالانه پاکستان از 8/5 در سال 2018 به 98/0 در سال 2020 تنزل یافته؛وجوه بازگشتی کارگران پاکستانی در کشورهای عربی خلیج فارس به دلیل تنشهای به وجود آمده کاهش پیدا کرده؛ بحران انرژی و فساد موضوع جدی در این سرزمین است؛این کشور به دلیل حمایت مالی از تروریسم در فهرست خاکستری اف ای تی اف قرار دارد و مسائل سیاسی و امنیتی باعث فشارها و تحریمهای اقتصادی و کاهش کمکهای خارجی به آن کشور گردیده است. برای نمونه، آمریکا در سپتامبر 2018، کمک نظامی 300 میلیون دلاری به پاکستان به منظور مبارزه با تروریسم را قطع کرد.
پاکستان همواره وابسته به دریافت وام برای پرداخت بدهیهای خود بوده که کمکهای حال حاضر جوابگو نیست. این شرایط موجب شده پاکستان رویکرد خود را تغییر داده و برنامهها و راهبردهایی برای رشد و توسعه اقتصادی در پی بگیرد. در وهله اول؛ مناسبات چین - پاکستان روند رو به گسترشی داشته است. البته روابط پکن با اسلام آباد جدید نیست، بلکه این مناسبات تاریخی و مستحکم از دفاع محوری به اقتصادمحوری تغییر یافته و پروژه CPEC سمبل این تحول است. کریدور اقتصادی چین و پاکستان نمایشی از ابتکار عمل کمربند- راه (BRI) است که با سرمایهگذاری عظیم چین در پاکستان اجرایی شده است. استقبال از مشارکت کشورها و از جمله ایران در پروژه CPEC توسط چین و پاکستان حاکی از تغییر نگاه پاکستان به کشورها از بعد امنیتی به اقتصادی است.
همچنین، دولت پاکستان به این موضوع واقف است که افغانستان پتانسیل این را دارد تا از یک طرف زمینه را برای همکاری با پروژههای رقیب پاکستان چون بندر چابهار هموار سازد و از طرف دیگر فرصت دسترسی آسانتر برای تجارت و ترانزیت کالاهای پاکستانی به کشورهای آسیای مرکزی را به مثابه یک دهلیز بالقوه در آینده و اجرایی شدن پروژههایی چون خط لوله تاپی، خطوط ریلی و انتقال برق کاسا 1000 مساعد سازد. بنابراین، رویکرد اقتصادی پاکستان محدود به چین نبوده و پاکستان با هدف امنیت اقتصادی، آسیای مرکزی و روسیه را نیز در نظر دارد. توافقنامه تسهیل همکاری اقتصادی پاکستان و روسیه بین مقامات انرژی دو کشور در تاریخ 22 نوامبر 2020 (دوم آذرماه 1399) به امضاء رسید. طبق این توافقنامه خط لولهای به طول 1100 کیلومتر از کراچی به قصور واقع در ایالت پنجاب پاکستان از جولای سال جاری میلادی و با هدف تأمین گاز مایع (LNG) احداث خواهد شد. دولت پاکستان در همین رابطه ضمن صدور بیانیهای اعلام کرد: «اجرای این پروژه نشانگر آغاز دوره جدیدی از همکاری اقتصادی بین پاکستان و فدراسیون روسیه خواهد بود.» همچنین توافقی برای ایجاد شبکه ریلی مزارشریف - کابل - پیشاور در فوریه 2021 در تاشکند منعقد شده است.
با توجه به این تحولات، باید گفت پاکستان به دنبال تغییر موقعیت منطقهای و بینالمللی خود است.این اقدامات پاکستان ماهوی بوده و گستره اقدامات به نحوی است که نمیتوان گفت تنها در ظاهر و با هدف جلب حمایت دیگران و حفظ جایگاه و پرستیژ صورت گرفته است. پاکستان به خوبی دریافته در پیش گرفتن رویکرد امنیتی مبتنی بر تعاریف سنتی امنیت نه تنها باعث افزایش تنشها شده، بلکه سیستم داخلی این کشور را نیز روز به روز به قهقهرا خواهد کشاند. لذا این کشور با تعامل فراگیر منطقهای و فرامنطقهای ضمن ارتباط با همه کشورها از دوست، دشمن و رقیب، سیاست خارجی امنیت محور را به اقتصاد - تجارت و سرمایه گذاری محور سوق داده است. به عبارتی دیگر، پاکستان در گذشته در قبال بیثباتی داخلی و امنیتی سازی محیط پیرامونی خود (چون افغانستان، هند و حتی ایران)، به دنبال کسب حمایتها و کمکهای مالی و اقتصادی و ایجاد رغبت در کشورهایی چون عربستان، امارات، چین به منظور همکاری اقتصادی و تجاری بود.
اما تعدد چالشهای این کشور طی بیش از 70 سال حکمرانی، اقتصاد رو به اضمحلال، ایجاد بحرانهای جدید و تغییر الگوهای دوستی و دشمنی در منطقه و جهان، موجب شده پاکستان به این نتیجه برسد که اقتصاد زیربنای امنیت بوده و اتکا به تعداد محدودی از دولتها مبتنی بر یک سری مفاهیم و نظریهها مانند تروریسم یا عمق استراتژیک با شرایط کنونی نظام بینالملل سازگاری کامل نداشته و نیازمند تغییر و تحول است. البته پاکستان نه در طی دوره عمران خان، بلکه چند سال قبلتر، گامهایی به این منظور برداشته، اما به علت عدم هماهنگی دولت و ارتش و زمان بر بودن تغییر در مفاهیم و رویکردها، طی دو سه سال اخیر این تغییر آشکارتر شده است. اقتصادمحوری نوعی الگوبرداری از چین است که عمران خان نیز در مراسم اول ژانویه 2021 بدان پرداخته است. عمران خان مدل الگوی توسعه چین مبتنی بر توسعه صنعتی را برای پاکستان مناسب دانسته و هدف دولت را حمایت از تجارت برای ایجاد ثروت و کاهش فقر معرفی کرده است.
این رویکردِ توسعه منطقهای اقتصادی پاکستان متضمن حل و فصل برخی اختلافهای سیاسی و امنیتی حداقل به صورت ظاهری است. ازاین رو پاکستان ضمن رفع چهره امنیتی خود، ناگزیر از حل و فصل برخی چالشهای مهم منطقه مانند تنشهای مرزی با هند و روند صلح افغانستان است. در این میان، با وجود اولویت بخشی به اقتصاد و تجارت در نوع تعاملات با دیگران و در عین حال معرفی خود به عنوان کشور اسلامی صلحطلب و فعال در عرصه منطقه و بینالملل،اسلام آباد همه ابزارهای سیاسی و امنیتی خود را نیز رها نمیکند تا در شرایط آتی و در صورت لزوم از آنها بهرهبرداری نماید که کشمیر یکی از این موارد است. بیاعتمادی و برخی اختلافهای پاکستان با هند و افغانستان همچنان لاینحل باقی خواهد ماند؛ اما جایگاه این مسائل بسته به موضوع به تدریج از اختلافهای عمیق به لایههای سطحیتر منتقل خواهد شد تا در صورت لزوم سر برآورد. البته تغییر این جایگاه نیازمند گذشت زمان، تنویر افکار عمومی و بدنه سنتی پاکستان و در موارد مهمتر چون کشمیراخذ امتیازاتی متقابل در حد و اندازه آن است.
انتهای مطلب/