«الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس ضمن یادداشتی اختصاصی به بررسی اهداف سفر رسمی 23-24 تیر «آنگلا مرکل» صدر اعظم آلمان به قرقیزستان پرداخت.
ایران شرقی/ در این یادداشت آمده است: آلمان هیچ گاهی در میان دیگر کشورهای اروپایی نسبت به قرقیزستان توجه ویژهای نداشته است و به این دلیل نباید سفر رسمی «آنگلا مرکل» به بیشکک از نگاه روابط دوجانبه قابل بررسی دانسته شود. بنابراین، صدر اعظم آلمان بیش از هر چیزی این سفر را به عنوان نماینده غرب انجام داده است.
در رابطه با اهداف و محتوای سفر مرکل میتوان به جنبههای زیر نیز اشاره کرد:
- ارزیابی یک سری از اقدامات ضد غربی بیشکک نظیر ورود این کشور به اتحاد اقتصادی اوراسیا، حمایت رسمی از عملیات نظامی روسیه در سوریه، فاصله گرفتن از بحران اوکراین و غیره. بدون شک ضمن این ارزیابی به وضعیت مشکل اجتماعی و اقتصادی قرقیزستان و انتظارات برآورده نشده این کشور از عضویت در اتحاد اقتصادی اوراسیا، چرایی تداوم خط مشی روسیه گرایی و همچنین رشد نفوذ چین در قرقیزستان توجه ویژه صورت گرفته است.
- ارائه این پیام به بیشکک که در صورت منصرف شدن از خط مشی روسیه گرایی (لزوما نه به صورت مستقیم و علنی) میتواند از کمکهای مالی کشورهای غربی برخوردار شود؛
- حمایت از وجهه و تصویر مثبت سیاست غرب در منطقه و اینکه اروپا و غرب شرکای خود در آسیای مرکزی را فراموش نمیکنند؛
- ارزیابی وضعیت سیاسی قرقیزستان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 2017 با توجه به احتمال تغییرات سیاسی در این کشور.
این نکته بسیار عجیب به نظر میرسد که سفر رسمی مرکل به بیشکک هیچ گونه برنامه کاری مشخص نداشته و محورهای اصلی مذاکرات نیز روشن نبودند و هیچ نوع اسناد همکاری نیز به امضا نرسید. به این دلایل همان گونه این سفر را نمیتوان در راستای روابط دوجانبه بررسی کرد.
جامعه غربی طی بیش از دو سال گذشته تاکتیکهای خود نسبت به قرقیزستان را تغییر داد. پس از خروج پایگاه آمریکایی «ماناس» و مسدود کردن برخی از کانالهای همکاری با آمریکا (نظیر لغو موافقتنامه همکاریهای بین دولتهای قرقیزستان و آمریکا که در سال 1993 به امضا رسیده بود) غرب از دنبال کردن اقدامات جدی علیه قرقیزستان فاصله گرفت.
برای آمریکا این نکته مهمتر است که در سال 2010 تحت حمایتهای واشنگتن و غرب قانون اساسی جدید قرقیزستان به تصویب رسید که به دلیل چند دستگی قبیلهای و منطقهای نخبگان سیاسی و جهت گیریهای متفاوت خارجی آنها، شکاف موجود در میان جامعه کشور و حضور شبکه قوی سازمانهای غیر دولتی غرب گرا زمینه تضعیف نهاد دولت در این کشور را فراهم کرده است.
در واقع در نظام سیاسی کنونی قرقیزستان زمینه و مکانیسمهای ایجاد بیثباتی به شمول تغییر رژیمهای سیاسی نهفته است. اما از نظر تاکتیکی در حال حاضر غرب ترجیح میدهد انتخابات آتی ریاست جمهوری قرقیزستان در چارچوب قانون اساسی جدید صورت گیرد تا موثر بودن سیستم پارلمانی مورد حمایتهای غرب به نمایش گذاشته شود و به نحوی به عنوان الگو برای سایر کشورهای منطقه قابل معرفی باشد.
البته رئیس جمهور قرقیزستان و صدر اعظم آلمان در خصوص رشد روابط دوجانبه و همکاریهای آتی اقتصادی و تجاری نیز صحبتهای انجام دادند ولی این صحبتها عملا از اهمیت خاصی برخوردار نمیباشد.
بنابر این از نتایج مشخص و قابل لمس این سفر میتوان موقعی صحبت کرد که در کوتاه مدت از سوی آلمان و یا کشورهای دیگر غربی اقداماتی (به صورت پروژهها، برنامهها و...) با مزایای مالی و اقتصادی به اجرا گذاشته شود. چنانچه این امر اتفاق افتد پس به این معناست که مرکل تضمین حسن نیت نسبت به غرب را از طرف مقامات عالی بیشکک به دست آورده است که این انتفاق روی شرایط نه تنها قرقیزستان بلکه کل منطقه تاثیر خواهد گذاشت.