کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی متفاوت به آنچه در شانگهای شانزدهم گذشت

چرا روسیه با عضویت ایران مخالفت کرد؟

16 تير 1395 ساعت 13:03

مولف : سید محمد علوی‌زاده

نشست اخیر شانگهای در تاشکند ازبکستان نشان داد، بر خلاف برخی تحلیل‌های رسانه‌ای، این تشکل مهم منطقه‌ای حداقل در زمان اخیر نه به یک رویکرد دوگانه بلکه به استراتژی واحدی در خصوص ایران دست یافته است. این طرح همانا مقابله با پذیرش عضویت رسمی ایران از سوی 3 طرف حاضر در سازمان یعنی چین، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی است.


ایران شرقی/ آنچه در نشست سران سازمان همکاری‌های شانگهای در تاشکند اتفاق افتاد نه یک بازی دوگانه بلکه آغاز استراتژی جدید چین و روسیه در چارچوب این سازمان می‌باشد که از نشست «اوفا» و بحث پذیرش هند و پاکستان و بلاتکلیف باقی گذاشتن موضوع عضویت ایران منشاء می‌گیرد. این استراتژی طی سال گذشته، با عناصر جدید تکمیل شد که نگاه هر یک از کشورهای شرکت کننده نسبت به سازمان و دلایل مربوطه را بیشتر علنی کرد. این موضوع باعث ایجاد یک نوع شکاف و شکلگیری حداقل ۲ اردوگاه شد که مراکز آن‌ها فعلا در مسکو و پکن قرار گرفته‌اند.
این یک وضعیت اتفاقی نبوده بلکه استراتژی‌ای است که از سوی پکن به صورت آگاهانه انتخاب شد. پکن در چارچوب این استراتژی از طریق تشویق مالی روی حمایت‌های کشورهای کوچک و نسبتا ضعیف عضو از ابتکارات خود حساب باز کرده است.
تا این اواخر چین از «‌چتر» سازمان همکاری‌های شانگهای تنها برای پوشش خبری و رسانه‌ای استفاده کرده و تلاش به خرج می‌داد تا از سیاسی شدن پروژه‌های اقتصادی و ارتباطاتی خود در منطقه جلوگیری کرده و اجازه ندهد در داخل سازمان برخورد منافع صورت گیرد. اما حمایت‌های (لابی‌گری) روسیه از هند برای ورود به سازمان برای چین در تغییر موضع، نقش کاتالیزور را بازی کرد.
قابل توجه اینکه نشست سران شانگهای در اوفا، تقریبا همزمان با بازدید نخست وزیر هند از همه کشورهای منطقه (که تنها ترکمنستان عضو سازمان نمی‌باشد) صورت گرفت و نشان داد که دهلی نو به دنبال معرفی خود به عنوان آلترناتیو و جایگزین در برابر تسلط پکن می‌باشد. دقیقا این حرکت هند باعث تقویت اراده کرملین برای حمایت از ورود این کشور به سازمان شانگهای شد که این موضوع ناراحتی پکن را به بار آورد. به نوبه خود چین هم از عضویت پاکستان در سازمان هرگونه حمایت‌های ممکن را به عمل آورد.
برای چین تحقق پروژه دهلیز اقتصادی از سین کیانگ به بنادر گوادر و کراچی فوق العاده مهم می‌باشد. ابتکار هند برای سرمایه گذاری و توسعه مرکز حمل و نقل در بندر چابهار ایران در راستای رقابت جدی با برنامه‌های چین دانسته می‌شود. با توجه به غیر قابل مقایسه بودن ظرفیت‌های مالی چین و هند، در پکن این احتمال بعید دانسته نمی‌شود که اسلام آباد در این رویارویی رقابتی از ابزارهای غیر اقتصادی علیه پاکستان استفاده خواهد کرد.
تشدید فعالیت‌های سیاسی-نظامی پکن و تلاش تشکیل یک ائتلاف امنیتی «پکن-اسلام آباد-کابل-دوشنبه» با پیشبینی‌های چین در خصوص اقدامات دهلی نو برای بی‌ثبات‌ سازی پاکستان (به ویژه مناطق شمالی - چترال و گلگت) ارتباط دارد.
پکن در کنار احتمال تشدید اوضاع امنیتی کشمیر همچنین از موارد زیر احساس نگرانی می‌کند:
- افزایش حمایت‌های دهلی نو از پروژه ایجاد کشور اسماعیلی که قادر به بروز اختلافات از نظر کیفی جدید نه تنها در منطقه «پامیر- قراقروم» (به شمول استان «تاجیک - تاشقورغان» منطقه سین کیانگ - اویغور چین که دارای جمعیت اسماعیلی می‌باشد) بلکه در دیگر مناطق تحقق پروژه‌های پکن است.
- چین علاوه بر قلمرو پاکستان همچنین در مورد سرنوشت پروژه‌ها در خاک افغانستان نیز نگران است که فعال شدن گروه «طالبان» طی ماه‌های اخیر در بدخشان افغانستان از آن جمله می‌باشد. در پکن بر این نظرند که این موضوع (فعال شدن طالبان) از سوی سازمان اطلاعات هند و با کمک سرویس‌های اطلاعاتی عربستان سعودی تحریک می‌شود. یکی دیگر از کانون‌های تنش در ننگرهار افغانستان وجود دارد که در این اواخر سرویس‌های اطلاعاتی ترکیه به طور چشمگیری فعال شده و هدف تاثیرگذاری روی برخی از گروه‌های پشتون تبار افغانستان و پاکستان در مناطق قبایلی را دنبال می‌کنند.
همچنین می‌توان تشدید فعالیت‌های ترکیه در پاکستان و قبل از همه در میان گروه‌های ترک زبان، از جمله آن‌های که اصالت ترکی و یا آسیای مرکزی داشته و در محافل نظامی پاکستان دارای نفوذ بالایی می‌باشند، انتظار داشت؛
- در پکن متوجه این موضوع هستند که نه تنها هند بلکه آمریکا، عربستان سعودی، قطر، ترکیه و اسرائیل نیز مخالف گسترش نفوذ چین می‌باشند.
چرایی مخالفت چین با عضویت ایران
پکن مخالف در نظر گرفتن ایران به عنوان شریک خود در رابطه به سناریوهای مورد نظرش در این منطقه نمی‌باشد ولی یک سری از عوامل مانع این امر شده‌اند که از آن‌ها سه عامل مهم‌تر به نظر می‌رسد:
- نگرانی از تقویت همکاری‌های روسیه و ایران؛
- همکاری‌های سنتی ایران با هند؛
- نگرانی از مقاومت بیشتر رقبای یادشده که از اقدامات دهلی نو حمایت می‌کنند. گذشته از آن با بسیاری از آن‌ها پکن منافع متقابل داشته و از رویارویی‌های نالازم اجتناب می‌کند. عربستان سعودی از جمله این کشورهاست که رئیس جمهور چین سفر خود به تهران را همزمان با بازدید از ریاض انجام داد.
اما در رابطه با عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای چین فعلا استراتژی مهار پذیرش جمهوری اسلامی را انتخاب کرده است. این موضوع قبل از همه به نگرانی‌های چین از احتمال تقویت جایگاه روسیه در شانگهای (به دلیل حمایت‌های تهران از مسکو و روشن نبودن تاکتیک‌های دهلی نو در این سازمان) ارتباط دارد. تا به حال توازن قدرت در سازمان همکاری‌های شانگهای به اندازه کافی ساده بود و قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان موقع تصمیم گیری‌های کلی بین دو قطب مسکو و پکن یک نوع تعادل را رعایت و روابط دو جانبه خود با چین را با موفقیت دنبال می‌کردند. ظهور بازیگران قوی جدید در سازمان همکاری‌های شانگهای (بدون شک موضع تهران در قیاس با دوشنبه، بیشکک و حتی تاشکند و آستانه نیز به مراتب جدی و قوی می‌باشد) این تاکتیک را برهم خواهد زد.
روند نزدیکی روسیه و ایران (قطع نظر از عدم برخورداری پویایی لازم) در عرصه‌های نظامی و سیاسی (سوریه و خاور میانه) موجب حساسیت‌های در پکن شده است. در برابر مشارکت احتمالی روسیه و ایران در عرصه‌های اقتصادی، انرژی و حمل و نقل در آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز و همه آنچه به پروژه‌های دارای تمرکز جغرافیایی نصف النهاری مرتبط است (شمال - جنوب)، نیز نگرانی وجود دارد. چنانچه چین قادر به ممانعت با عضویت هند در شانگهای نبود ولی در بحث مسدود کردن ورود ایران عملا منافع تاکتیکی پکن با منافع تقریبا همه اعضا (به شمول روسیه) در همسویی قرار گرفته است.
روسیه و دلایل مخالف با عضویت رسمی ایران
برای روسیه موضوع مسدود کردن ورود ایران به سازمان همکاری‌های شانگهای یک تاکتیک کوتاه مدت می‌باشد که از جمله با بحث تلاش‌های مسکو برای کاهش سطح اختلفات و رویارویی با واشنگتن و متحدان آن (هم خود اسرائیل و هم لابی اسرائیلی در مسکو) ارتباط دارد. انصراف از سرعت بخشیدن به ورود ایران به سازمان همکاری‌های شانگهای به این معنا نیست که مسکو برای مدت زمان طولانی از این موضع پیروی و یا اقدام به کاهش سطح روابط دوجانبه با تهران خواهد کرد. به خصوص اینکه در مسکو می‌دانند که همکاری‌های چند جانبه واقعی در سازمان همکاری‌های شانگهای فعلا امکان پذیر نمی‌باشد و این سازمان در چشم انداز نزدیک برای مسکو به عنوان یک مکانیسم تنظیم مسائل مربوط به تعامل بین اتحاد اقتصادی اوراسیا و پروژه‌های چینی و حفظ اتحاد اقتصادی اوراسیا مورد نیاز می‌باشد. بنابراین بحث ایران برای مدت زمانی در حاشیه قرار داده می‌شود.
می‌توان این انتظار را داشت که برای حفظ وضعیت موجود در روابط خود با تهران، مسکو اقدام به تشدید برخی از زمینه‌های همکاری‌های دوجانبه و همچنین سیاست‌های منطقه‌ای در مناطق برای دو کشور مهم خواهد کرد.
آسیای مرکزی و دست رد به سینه ایران
کشورهای آسیای مرکزی عمدتا بر اساس ۲ ملاحظه از تاکتیک مهار ایران برای عضویت در سازمان همکاری‌های شانگهای پشتیبانی خواهند کرد:
- حفظ وضع موجود باعث حساسیت‌های آمریکا، ترکیه و کشورهای عربی نخواهد شد (یعنی منطبق با سیاست خارجی چندسویه این کشورهاست).
- تاشکند، دوشنبه، بیشکک و آستانه از مواضع پکن و مسکو پیروی کرده و هنوز استراتژی‌های خود با توجه به ورود هند و پاکستان به این سازمان را تدوین نکرده‌اند.
این در حالی است که تقریبا همه این کشور‌ها به میزان مختلفی روی توسعه همکاری‌های دوجانبه و همچنین مشارکت در پروژه‌های فرامرزی چینی مرتبط با ایران حساب باز کرده‌اند. چرا که پنج کشور آسیای مرکزی نیاز به دسترسی به بازارهای خارجی (یا تنوع بخشی به مسیرهای دسترسی - ازجمله قزاقستان) دارند.
 در چین یک لابی نسبتا قوی طرفدار آمریکا وجود دارد که هدف کاهش میزان رویارویی با آمریکا و فراهم کردن زمینه‌های جدید همکاری با این کشور را دنبال می‌کند. این یک روند ضد شانگهای، ضد روسی و ضد اوراسیایی نیست و شاید آن تا حدودی روی تاکتیک گسترش سازمان شانگهای نیز تاثیر گذاشته است. اگر در حقیقت چنین است پس موضوع عضویت ایران در سازمان عملا با افغانستان در یک سطح قرار داده شده است و از این منظر می‌توان این انتظار را داشت که در کوتاه مدت شاهد تشدید برخی از فعالیت‌های چین (با هماهنگی آمریکا) برای جلب افغانستان به شانگهای خواهیم بود.
مذاکرات بین چین - آمریکا - افغانستان - پاکستان هیچ گاهی هدف حل و فصل واقعی وضعیت افغانستان را در نظر نگرفته است. در این مذاکرات حضور پاکستان، افغانستان و طالبان حضور کم اهمیت و درجه دو می‌باشد. زیرا اصل موضوع مذاکرات، تقسیم حوزه نفوذ در افغانستان و پیرامون آن (به خصوص پاکستان) بین آمریکا و چین می‌باشد. به همین دلیل نه آمریکا و نه چین هیچ گاهی نسبت به جلب کشورهای همسایه افغانستان نظیر ایران، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و روسیه به این مذاکرات توجه و تمایلی نشان ندادند.
آمریکا به طور فعال هند را به تحولات افغانستان جلب می‌کند ولی هند نیز در برنامه‌های واشنگتن نقش طرف قابل مدیریت را خواهد داشت. دیگر اینکه فعال شدن هند موجب تحریک چین شده و هر گونه امکان دستیابی آمریکایی‌ها با چینی‌ها را از بین می‌برد.
برخی از تفاسیر رسانه‌ها در خصوص نشست تاشکند (در رابطه به موضوع پذیرش ایران) نیز جالب می‌باشد. به عنوان مثال «یوری سالازابف» کار‌شناس سیاسی روس که سال‌ها به سفارش آستانه و پکن فعالیت کرده است، این دیدگاه را مطرح می‌کند که گسترش بیشتر سازمان همکاری‌های شانگهای بدون انجام تجدید ساختاری (داخلی) آن امکان پذیر نمی‌باشد. در واقع انصراف از گسترش سازمان (یعنی به معنای عدم پذیرش ایران) برای قزاقستان تا حدود زیادی با تلاش‌های این کشور برای دریافت عضویت غیر دائم در شورای امنیت سازمان ملل متحد ارتباط داشت. این در حالی است که اینگونه مفسران نسبت به عضویت ناظر سوریه، مصر و اسرائیل نگاهی خوشبینانه دارند.
ضما قزاقستان و ازبکستان همانند روسیه دارای روابط قوی با تل آویو بوده و لابی‌های مربوطه نیز در این ۲ کشور فعالیت می‌کنند. برای دوشنبه و بیشکک در رابطه به ایران باید تاثیر کشورهای عربی (برای بیشکک همچنین ترکیه) در نظر گرفته شود.
نتیجه و ارائه راهکار
 می‌توان این پیشبینی را داشت که موضوع عضویت ایران در شانگهای در دورنمای نزدیک با هر گونه توجیه به تاخیر انداخته خواهد شد. به خصوص اینکه ورود هند و پاکستان به شانگهای فقط در صورت تصویب همه اسناد سازمان از سوی این کشور‌ها نهایی خواهد شد که احتمال بروز مشکلات در جریان تصویب آن‌ها بعید نخواهد بود.
رویارویی روسیه و چین در سازمان همکاری‌های شانگهای به احتمال زیاد افزایش یافته و کشورهای آسیای مرکزی بین این دو طرف با توجه به منافع خود مانور خواهند کرد.
با توجه به تعریف فوق از وضعیت موجود، استراتژی ممکن این خواهد بود که ایران ضمن منصرف نشدن از عضویت در آینده، روی روابط دو جانبه با هر یک از کشورهای این سازمان تمرکز کند. همچنین درک تغییر پیکربندی جدید منافع در داخل شانگهای مهم خواهد بود. کاملا روشن است که مکانیم اصلی تصمیم گیری در سازمان (از راه اجماع) بیش از پیش با مشکل مواجه شده و احتمالا ضرورت تغییر آن (به ابتکار چین) و شکلگیری ائتلاف‌های داخلی پیرامون چین و روسیه را به بار بیاورد.
 
 


کد مطلب: 233

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/analysis/233/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir