تردیدی نیست که طالبان، گروه القاعده و گروههای سلفی- جهادیِ آسیای مرکزی را که به سرعت و به راحتی با طالبان همسو میشوند، رها نخواهد کرد. علاوه بر آن، طالبان دارای ساختاری شبکهای و تفکیک شده است که در دل آن رهبران مسلح محلی زیادی به رابطه با مهاجرین آسیای مرکزی احترام می گذارند. بنابراین، رابطه شان طبق پیشبینیهای صورت گرفته در خفا توسعه خواهد یافت تا در عمل ایالات متحده تحریک نشود. در این حال، رژیمهای آسیای مرکزی می بایست به صورت جدی مهیای بازتوزیع جدید قدرت و منابع در افغانستانِ پس از خروج ایالات متحده شوند زیرا ممکن است با این خروج، تبعات خصومتها در فراتر از مرزهای افغانستان طی سالیان آینده محسوس باشد.
ایران شرقی/
مقدمه:
در چارچوب توافقنامه ایالات متحده – طالبان، گروه طالبان متعهد به قطع مناسباتش با القاعده و دیگر گروههای تروریستی آسیای مرکزی شده است. با این وجود، گروههای سلفی- جهادی آسیای مرکزی این معامله را به عنوان یک "پیروزی" قلمداد میکنند. رابطه طالبان با این گروهها، احتمالا در خفا تداوم خواهد یافت و رژیمهای آسیای مرکزی میبایست به طور جدی مهیای توزیع مجدد قدرت و منابع، در افغانستانِ پس از خروج نیروهای آمریکایی باشند.
پیشینه:
گروههای سلفی- جهادی آسیای مرکزی، با پشتیبانی القاعده، در اثر توافقنامه ایالات متحده- طالبان که در فوریه 2020 امضا شد، دلگرم شدند. گروههای ازبک شامل «کتیبه امام البخاری» (KIB)، «کتیبه توحید والجهاد» (KTJ) و «اتحادیه جهاد اسلامی» (IJU)، همراه با «جماعت انصارالله تاجیکستان» (JA) و پیکارجویان «حزب اسلامی ترکستان اویغور»(TIP) از منطقه سین کیانگ چین همگی نظراتشان را پیرامون این معامله صراحتا در شناسههای تلگرامیشان اعلام کردند. این گروهها علاوه بر گرامیداشت این توافق صمیمانه نسبت به طالبان ابراز احساسات دلگرمکننده داشتهاند.
«کتیبه امام البخاری» که عمدتا متشکل از شبه نظامیان ازبک، تاجیک و قرقیز از «دره فرغانه» است، یکی از نخستین گروههای جهادی بود که به طالبان تبریک گفت و این معامله را بعنوان پیروزی بزرگ برای امت اسلامی اعلام کرد. «ابو یوسف مهاجر»، رهبر KIB، در نامه تبریکش به طالبان در تاریخ 29 فوریه از این دستاورد به عنوان "تحقیر، خواری و شکست" صلیبیون نیروهای آمریکایی و ناتو یاد کرد. «ابویوسف» در ادامه، امیر پیشین طالبان، «ملا محمد عمر»، را مورد ستایش قرار داد و از وی بعنوان انسانی راسخ در برابر آمریکاییها نام برد. علاوه بر آن، پیروزی طالبان را به امت اسلامی تبریک گفت و در قالب شعری به ستایش طالبان پرداخت.
گروه KIB، که سوگند وفاداری به القاعده را در سال 2015 یاد کرد به صورت بسیار گرمی، موفقیتهای طالبان را تبریک گفت. در تاریخ 15 مارس، گروه «کتیبه توحید والجهاد» کشورهای آسیای مرکزی را از طریق شناسه تلگرامی این گروه "مجاهدین شام" مورد تهدید قرار داد. اعضای آن نسبت به وزیر خارجه ازبکستان، «عبدالعزیز کاملاف»، که در طول مراسم امضای توافقنامه ایالات متحده- طالبان در دوحه اظهار داشت ازبکستان در امور داخلی طالبان مداخله نخواهد کرد، با عصبانیت و خشم واکنش نشان دادند. گروه KTJ دیپلمات عالیرتبه ازبک را مورد تمسخر قرار داد و نام طاغوت را بر وی نهاده و رژیمهای کنونی آسیای مرکزی را تهدید کرد. علاوه بر آن، گروه KTJ «ملا عبدالغنی برادر»، معاون رهبر طالبان، را مورد ستایش قرار داده و تاکید کرد که در سال 2010، وی در زندان کراچی به عنوان یک تروریست در حبس بوده و در سال 2020 توافقنامه "تسلیم آمریکا" را امضا کرد. گروه KTJ در ادامه تصریح نمود که " آمریکا به شکلی تحقیرآمیز شکستش در برابر شیران اسلام را تایید کرد و این پیروزی زیر سایه الله حاصل شده که شیطان بزرگ را تسلیم مجاهدین کرده است.
همچنین، در تاریخ 7 مارس «حزب اسلامی ترکستان اویغور» از طریق وب سایت رادیویی خود "صدای اسلام" پیروزی طالبان را مورد ستایش قرار داده و دولت افغانستان را خائن خواند.
پیامدها:
توافقنامه ایالات متحده-طالبان شدیدا روحیه گروههای سلفی- جهادی آسیای مرکزی را تقویت کرده است. آنها نتوانستهاند خوشحالیشان را در رسانههای اجتماعی متعلق و وابسته به خود پنهان کنند و اقدام به ارسال پستهای حاوی تمجید و ستایش طالبان همراه با تکبیر ( الله اکبر) کردند.
دلیل شادی و شعف در میان گروههای سلفی- جهادی آسیای مرکزی این است که آنها دارای روابط درازمدت تنگاتنگ هم با طالبان و هم با القاعده هستند. آنها از حیث استقرار یک دولت اسلامی در آسیای مرکزی و در منطقه سین کیانگ تحت لوای قانون شریعت دارای هدف مشترک هستند.
این ساختار دارای پیشینه تاریخی است که نباید دست کم گرفته شود. بسیاری از تندروهای ازبک، قرقیز، تاجیک و اویغور که از سوی نیروهای دولتی در سرزمینشان هدف قرار گرفتند، مجبور به فرار و پناهجویی در افغانستان در طول حاکمیت طالبان از سال 1996 تا 2001 شدند و دیدگاههای ایدئولوژیکی مهاجرین آسیای مرکزی تحت نفوذ القاعده و طالبان شکل گرفته است.
این طرز فکر در تعیین سرنوشت طالبان بعدها بسیار اهمیت یافت، درست زمانی که تهاجم تحت رهبری ایالات متحده، رژیم طالبان را به سبب پناه دادن به القاعده و رهبرش، «اسامه بن لادن»، سرنگون کرد. جهادگرایان آسیای مرکزی شدیدا با مقامات عالیرتبه القاعده یکپارچه شدند، که همین مساله امروز به پاشنه آشیل طالبان در روابطش با واشنگتن تبدیل شده است.
توافقنامه امضا شده، طالبان را متعهد به قطع روابطش با القاعده و دیگر گروههای تروریستی آسیای مرکزی کرده و طالبان باید مانع تهدیدهای امنیتی از سوی آن گروهها نسبت به ایالات متحده و متحدانش در خاک افغانستان شود. با این وجود، این توافقنامه فاقد سازو کارهای مشخص، سیر زمانی دقیق و یا درخواست مشخص در خصوص قطع مناسبات طالبان از القاعده است.
جهادگرایان آسیای مرکزی با توجه به واکنشهایشان، به هیچ وجه نسبت به تعهد طالبان در خصوص قطع روابط با جهادگرایان آسیای مرکزی و القاعده نگران نیستند. خروج ایالات متحده از افغانستان، بازگشت طالبان به قدرت و استقرار «امارت اسلامی» مبتنی بر قوانین شریعت (با تعریف این گروهها) بوده که این گروهها همیشه اجرای آن را در سر داشته اند.
در میان جنبش های سلفی- جهادی در منطقه پساشوروی، گروه KIB ازبکستان با توجه به دیدگاههای ایدئولوژیکیاش در خصوص جهاد و شریعت از همه به طالبان نزدیکتر است. این گروه آشکارا خود را بعنوان جزئی جدایی ناپذیر از طالبان اعلام کرده و علنا با طالبان در سال 2014 سوگند وفاداری یاد کرده و بیعت کرده است.
به طور رسمی، این گروه خود را بعنوان " امارت اسلامی افغانستان- کتیبه امام البخاری" می نامد. دارای پرچمی همانند طالبان است و هم در افغانستان و هم سوریه فعالیت دارد. طالبان و «سراج الدین حقانی»، یکی از عالیرتبهترین معاونین طالبان و رهبر شبکه حقانی مرتبط با طالبان در اعزام گروه KIB از افغانستان به سوریه نقشی چشمگیر داشتهاند. در تاریخ 22 مارس 2018 وزارت خارجه ایالات متحده گروه KIB را در فهرست جهانی سازمانهای تروریستی وابسته به القاعده قرار داد، شورای امنیت سازمان ملل نیز ابراز نگرانی کرده که "رهبران KIB افغانستان را به عنوان عرصه ای جدید برای حملات علیه کشورهای همسایه در منطقه آسیای مرکزی میپندارند."
در همین حال، گروه TIP وابسته به القاعده و طالبان دارای روابط پایدار و قابل اعتماد مبتنی بر اصول عمومی جهاد است. بر اساس گزارشهای شورای امنیت سازمان ملل "رهبری گروههای ETIM/TIP و شبه نظامیان اویغور همچنان در افغانستان می مانند." امیر TIP، «عبدالحق الترکستانی»، که رابطه بسیار خوبی با «ایمن الظواهری» و «هیبت الله آخوندزاده» داشت، در مقاطع مختلف به کرات بیعت خدشه ناپذیرش به القاعده و طالبان را مدعی شده است. وی به عنوان یکی از 10 رهبر عالیرتبه TIP که حتی به عنوان یکی از اعضای شورای نخبگان القاعده در سال 2005 گماشته شد به دنبال تقویت و وحدت گروههای سلفی- جهادی سنی تحت رهبری طالبان بوده است.
علاوه بر آن، گروههای IJU, KTJ و IMU در افغانستان تحت لوای طالبان پیکار کردند. بر اساس گزارشهای شورای امنیت سازمان ملل "IMU اکنون با نیروهای طالبان که در ولایتهای فاریاب و زابل در حال فعالیت هستند، ادغام شده اند، در حالی که "گروه IJU تحت رهبری «ایلیمبک ماماتوف» عمدتا در ولایتهای بدخشان، سر پل و تخار در افغانستان فعال است." تقریبا همه گروههای تروریستی آسیای مرکزی در افغانستان از طریق کانالهای تلگرامیشان اعلام کردهاند که سال گذشته در "عملیاتهای جهاد الفتح" طالبان مشارکت داشته اند.
نتیجه گیری:
مشروعیتیابی طالبان از سوی ایالات متحده با انعقاد معامله "صلح" پنج دولت آسیای مرکزی را مجبور به ایجاد پیوند با طالبان خواهد کرد. پیش از آن، فقط ازبکستان تماسهای غیر رسمی با طالبان داشته و کنفرانس صلح افغانستان را در شهر تاشکند در مارس 2018 سازماندهی کرده بود.
دولتهای آسیای مرکزی که تصور میکنند طالبان در آینده کنترل افغانستان را به دست خواهد گرفت، برایشان، چالش امنیتی عمده، گروههای سلفی- جهادی مرتبط با القاعده و بقایای دولت اسلامی خراسان (IS-K) است که همچنان در افغانستان فعالیت می کنند. گروههای KIB و IJU از معامله ایالات متحده- طالبان برای استخدام شبه نظامیان جدید از آسیای مرکزی بهره برده اند.
علاوه برآن، طالبان می تواند به گروههای اسلام گرای زیرزمینی در آسیای مرکزی انگیره و روحیه بدهد و آنها را در به دست گرفتن اسلحه علیه رژیمهای سکولار دلگرم کند. در صورتی که طالبان در آینده به قدرت برسد و حکومت شریعت را در افغانستان برپا کند، این امر می تواند فعالیت مخالفین اسلامگرا در پنج کشور آسیای مرکزی را افزایش دهد.
تردیدی نیست که طالبان، گروه القاعده و گروههای سلفی- جهادیِ آسیای مرکزی را که به سرعت و به راحتی با طالبان همسو می شوند، رها نخواهد کرد. علاوه بر آن، طالبان دارای ساختاری شبکه ای و تفکیک شده است که در دل آن رهبران مسلح محلی زیادی به رابطه با مهاجرین آسیای مرکزی احترام می گذارند. بنابراین، رابطه شان طبق پیشبینیهای صورت گرفته در خفا توسعه خواهد یافت تا در عمل ایالات متحده تحریک نشود.
در این حال، رژیمهای آسیای مرکزی می بایست به صورت جدی مهیای بازتوزیع جدید قدرت و منابع در افغانستانِ پس از خروج ایالات متحده شوند زیرا ممکن است با این خروج، تبعات خصومتها در فراتر از مرزهای افغانستان طی سالیان آینده محسوس باشد.
انتهای مطلب/
منبع: سایت تحلیلی آسیای مرکزی و قفقاز وابسته به دانشگاه جان هاپکینز