"دکترین باجوا" مفهوم منحصر به فردی است که توسط فرمانده ارتش کنونی پاکستان و مبتنی بر واقعگرایی استراتژیک با اهداف کلیدی در جهت برقراری صلح و رفاه در پاکستان و منطقه ارائه شده است.
هدف اصلی پیشبینیشده در این دکترین، علاوه بر بهبود روابط این کشور با سازمان ملل، OIC، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ترکیه، ژاپن و روسیه، بهبود روابط خارجی پاکستان با کشورهای همسایه از جمله ایران و افغانستان است. هدف مهم دیگر این دکترین، برقراری صلح پایدار از طریق پرداختن به موضوعات مشترک اصلی در منطقه همچون تروریسم و افراطگرایی میباشد. در حالی که حامیان باجوا، این دکترین را دیدگاهی جسورانه میدانند که نشاندهندهی رهاکردن مفهوم "عمق استراتژیک " در زمینه افغانستان است، منتقدین وی ادعا میکنند که این دکترین، منعکسکننده وضع موجود بوده و با عقلانی جلوهدادن مفهوم نهادینه شدۀ برتری ارتش پاکستان، جلوۀ فریبندهای به تسلط غیرمستقیم ارتش میدهد.
برخی از منتقدین این دکترین از بین نظریهپردازان و تحلیلگران برجسته جهانی بر این باورند که تمامی ابعاد دکترین باجوا با هدف تکمیل تصویر بزرگ بینالمللی چین طراحی شده است.
ایران شرقی/
منصوره اسکندران*
در دوره تصدی ژنرال قمر باجوا، فرمانده ارتش کنونی پاکستان اصطلاح و ایدۀ "دکترین باجوا" مطرح شد. در ژانویه سال 2018، آصف غفور، سخنگوی ارتش پاکستان اظهار داشت که ژنرال باجوا میخواهد پاکستان را به یک کشور صلحجو تبدیل کند و "دکترین" وی را به عنوان چشمانداز رئیس ارتش ارائه داد.
"دکترین باجوا" مفهوم منحصر به فردی است که توسط فرمانده فعلی ارتش پاکستان و مبتنی بر واقعگرایی استراتژیک با اهداف کلیدی در جهت برقراری صلح و رفاه در پاکستان و منطقه ارائه شده است. این دکترین نشانگر تغییرات و سیاستهای جدیدی است که در سراسر پاکستان و با توجه به نیازهای فعلی شکل گرفته است و با اعتقاد به اهمیت قانون اساسی، بدنبال حفظ اعتبار و اهمیت همۀ نهادها میباشد.
دکترین باجوا از منظر بینالمللی
هدف اصلی پیشبینیشده در این دکترین، علاوه بر بهبود روابط این کشور با سازمان ملل، OIC، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ترکیه، ژاپن و روسیه، بهبود روابط خارجی پاکستان با کشورهای همسایه است، اما هدف مهم دیگر این دکترین، برقراری صلح پایدار از طریق پرداختن به موضوعات مشترک اصلی در منطقه همچون تروریسم و افراطگرایی میباشد. در حالی که حامیان باجوا، این دکترین را دیدگاهی جسورانه میدانند که نشاندهندهی رهاکردن مفهوم "عمق استراتژیک " – در نظرگرفتن افغانستان به عنوان ایالت پنجم پاکستان- است، منتقدین وی ادعا میکنند که این دکترین، صرفاً منعکسکننده وضع موجود بوده و با عقلانی جلوهدادن مفهوم نهادینه شدۀ برتری ارتش پاکستان، جلوۀ فریبندهای به تسلط غیرمستقیم ارتش میدهد. تبلیغات منفی نسبت به این دکترین در حالی شروع شده که ارتش پاکستان تصریح میکند که این دکترین تنها یک مفهوم امنیتی است و هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی یا قانون اساسی ندارد.دکترین باجوا به دنبال صلح کامل در مرزهای غربی است و میخواهد ایران و افغانستان را به متحدین همیشگی خود تبدیل کند. ژنرال باجوا سعی کرده دوستی عمیق خود با عربستان سعودی، قطر و ایالات متحده آمریکا را که به دلایل مختلف از دولت نواز ناراضی بودند، بازیابی کند. برخی اقدامات در زمینۀ همکاریهای استراتژیک موجب دوستی مجدد با این کشورها که گاهی حتی منافع متضادی با یکدیگر دارند، شده است.
این دکترین به دنبال معرفی پاکستان بهعنوان کشور صلحطلب و دوستدار همزیستی مسالمتآمیز است که البته در صورت تحریک، تهدید یا فشار، قدرت کامل خود را به دشمن نشان میدهد تا تعهد جدی خود در قبال وطن را ثابت کند. این دکترین در مورد هند در مرزهای شرقی، میداند که جنگ، بین دو کشور هستهای همسایه شکل نخواهد گرفت و تصور میکند که هند هر چند فعلاً بخاطر وجود رژیم افراطگرای مودی در طی دو سه سال گذشته رفتاری ستیزهجویانهای از خود بروز داده اما به زودی به اهمیت و ضرورت مذاکره در مورد برقراری صلح با پاکستان پی خواهد برد. این دکترین بر ادامۀ تعامل پاکستان با ایالات متحده درحالی تاکید میکند که این بار پاکستان حاضر به درگیرشدن درمنازعات افغانستان نیست.
گزارشها حاکی از آن است که باجوا در بُعد صلح و امنیت دکترین خود بهدنبال آن است که پاکستان را کشوری نشان دهد که نه تنها بدنبال برهمزدن ثبات منطقه نیست بلکه جویای صلح و ثبات در کل منطقه میباشد. از این رو در قضیه مناقشه کشمیر با هند، ضمن رد هرگونه سازشی، با روشننمودن مواضع خود بدنبال جنگ، آن هم جنگ هستهای با همسایه خود نیست. بنابراین حتی درجستجوی راهی برای برقراری روابط تجاری با هند براساس مدل آمریکا- کانادا میباشد. از سوی دیگر به احیا روابط خود با ایالات متحده میاندیشد و تاکید میکند که متحدشدن پاکستان با چین و عربستان تنها براساس منافع این کشور و نه با هدف تهدید آمریکا، صورت گرفته است. تلاش پاکستان درجهت برقراری صلح جهانی با اعلام طرح خلع سلاح گروههای تروریستی براساس مدل ایرلندی که در آن تمامی گروهها چه خوب و چه بد، می بایست خلع سلاح شوند تحقق خواهد یافت و در راستای این هدف، چند عملیات طراحی و اجرا شده است. این دکترین به بهبود روابط با ایران میاندیشد و دیدار ژنرال باجوا از ایران و سفر جواد ظریف وزیر خارجه ایران به پاکستان بسیار پر ثمر بوده است. دکترین باجوا بهخوبی خسارات وارده به روابط پاکستان و عربستان سعودی در آخرین دولت نواز شریف را اصلاح کرده و همچنین روابط با امارات را عادی کرده است. تمامی اصلاحات صورتگرفته در روابط پاکستان با کشورهای منطقه از جمله امارات، ایران، افغانستان، عربستان و یمن، در قالب بازیدهای رسمی بوده و از ملاقات رسمی و بحث و گفتگو پیرامون صلح و برقراری روابط مستحکم، فراتر نرفته است.
برخی از منتقدین این دکترین از بین نظریهپردازان و تحلیلگران برجسته جهانی بر این باورند که تمامی ابعاد دکترین باجوا با هدف تکمیل تصویر بزرگ بینالمللی چین طراحی شده است.
دکترین باجوا و استراتژی ضد تروریسم:
دکترین باجوا بر امنیت داخلی متمرکز است و به زودودن پاکستان از لوث وجود تروریسم باور دارد. و تضمیین میکند که پاکستان هیچ گاه پناهگاه امنی برای تروریستها نخواهد بود. به نظر میرسد که ایدۀ قدیمی تمایز بین طالبان خوب یا بد از بین رفته است و طبق این دکترین با تروریسم از هر رنگ و هیئتی مبارزه خواهد شد. حصارکشی مرزی در مرز پاکستان، دستاورد برجسته دکترین باجوا است که به سود همسایگان خواهد بود.
این دکترین بدنبال برقراری روابط خوب با ایالات متحده بوده و آماده همکاری با این کشور در مورد موضوعات امنیتی میباشد. چشمانداز هرگونه تنش با ایالات متحده آمریکا را نفی میکند و بر لزوم حل همه مسائل از طریق گفتگو تأکید دارد. از این رو، ارتش پاکستان، در فوریه 2017، "عملیات رد الفساد" را کلید زد. این عملیات در پی تجدید حملات تروریستی در کشور اعلام شد. سخنگوی ارتش، در زمان اجرای این عملیات اعلام کرد که ردالفساد با هدف رفع "تهدید تروریسم"، تثبیت دستاوردهای حاصل از سایر عملیاتهای نظامی و اطمینان بیشتر از امنیت مرزی پاکستان برنامهریزی و اجرا میشود. در ماه مه سال 2019، آصف غفور ضمن اعلام موفقیت آمیز بودن این عملیات، با بیان آمار، اظهار داشت که 47 عملیات مهم و 100000 عملیات اطلاعاتی انجام شده که منجر به بازیابی بیش از 64000 سلاح و 5.1 میلیون واحد مهمات شده است.
دکترین باجوا و مدیریت مالی:
متخصصان دکترین باجوا، چشمانداز مالی «اسحاق دار» و احساسات وی را که با سیاستهای خود به کشور آسیب رسانده را کاملاً رد میکنند. با این وجود، این دکترین از «مفتاح اسماعیل» و دیدگاه مالی وی استقبال میکند. تحلیلگران بر این باور هستند که مدیریت مالی «زرداری» علیرغم بحران نفتی او بهتر از مدیریت مالی «شریف» عمل کرده است. «زرداری» صادرات را افزایش داد در حالی که «اسحاق دار» به دلیل عدم توانایی در حفظ و کنترل قیمت واقعی دلار ناکام ماند. این دکترین به جای هدردادن پول در راهاندازی مترو و ساخت بزرگراهها به دنبال سرمایهگذاری در امور مالی و آموزشی است.
نقد دکترین باجوا
موفقیت هر دکترین با اهداف آن سنجیده نمیشود بلکه نتایج آن، موفق بودن یا نبودن آن را مشخص میکند. بنظر میرسد که امنیت پاکستان در برابر تهدیدهای خارجی، نزدیک کردن روایت کشور به واقعیت و تقویت سیستم سیاسی و اقتصادی، نیازهای امروز این کشور است. با توجه به ادعای حامیان، دکترین باجوا باید تا به حال بر اوضاع مسلط میشد، و کشور باید شاهد ثبات در جبهه سیاسی میبود. اما این طور نیست، زیرا خود دکترین دارای نقص است و عمران خان در جایگاه شخصی که برای اجرای آن انتخاب شده است، توان و تمایل کافی برای انجام آن ندارد.
بسیاری از منتقدین، دولتِ PTI را مورد انتقاد قرار نمیدهند. بلکه آنها دکترین باجوا را به خاطر مشکلاتی که برای کشور بوجود آورده مقصر میدانند، زیرا این دکترین بود که PTI را به قدرت رساند و راه را برای ادامه تسلط آن هموار کرد که هدفی غیر از چنگزدن به قدرت و حفظ وضع موجود ندارد. به گفتۀ عمران خان و پشتیبان او، "فساد" نوازشریف، منابع این کشور را از بین برد و اقتصاد را نابود کرد، در حالی که واقعیت این است که پاکستان اکنون بدون مگا پروژههای نواز شریف مانند بزرگراهها، سرویس اتوبوس، مترو، نیروگاههای بزرگ و اصلاحات در بهداشت و آموزش، در حوزۀ زیرساختها یا اصلاحات به هیچ دستاورد جدید و برجستهای دست نیافته است.
بنابراین از منظر منتقدین، دکترینی که از ابتدا از حاکمیت کشور توسط حزب تحریک انصاف حمایت کرده باید جایگزین شود، زیرا کاهش ذخایر خارجی و اقتصاد فلج شده، هیچ جای خطایی را برای نخست وزیر عمران خان باقی نگذاشته است. فرقی نمیکند که این دکترین چگونه از بین برود، زیرا در حال حاضر تحت فشار نقصهای خود درحال ازبین رفتن است. سؤال اینجا است که این دکترین تا چه مدت با زور و با چه هزینهای باقی خواهد ماند. در این نوشتار تلاش شد تا آنچه درباره دکترین باجوا در منابع مختلف مطرح شده است، گردآوری گردد و سیمای کلی این دکترین تشریح گردد. بدیهی است که مقایسه اعلام تا عمل بحث مهم دیگری است که مستلزم بررسی میباشد.
انتهای مطلب/
*دکترای جغرافیای سیاسی