«اسن اسوب علیف» از کارشناسان حوزه مسائل اجتماعی-سیاسی آسیای مرکزی و قزاقستان در مطلبی اختصاصی که در اختیار بخش تحقیق و پژوهش قرار داد، به بررسی احتمال تکرار وقایع قزاقستان در قرقیزستان پرداخته است.
ایران شرقی/ اتفاقاتی که در تاریخ 5 ژوئن در شهر «آکتوبه» قزاقستان رخ داد، نشانی بر میزان خشونت و قدرت گروههای افراطگرایی بود که از عقاید اسلامی نادرست در کسب تمام یا بخشی از ساختار قدرت در کشور استفاده میکنند. حال این سئوال مطرح است که آیا قرقیزستان در برابر این اقدامات تروریستی بیمه شده است؟ آیا وقوع چنین تحرکاتی در قرقیزستان نیز ممکن خواهد بود؟
این در حالیست که به نظر میرسد که اقدامات هدفمند و سازماندهی شده برخی از مذاهب دینی غیرقانونی در جمهوری قرقیزستان نه فقط برای امنیت ملی این کشور بلکه برای تمام مناطق آسیای مرکزی خطرناک هستند.
در حال حاضر، اساس قانون در حوزه مبارزه با تروریسم در جمهوری قرقیزستان را قوانینی مانند «مبارزه با تروریسم»، «مقابله با فعالیت افراطگرایی»، «مقابله با ارائه کمک مالی به تروریسم تشکیل میدهند و در این حین، هنجارهای حقوقی تعریف شده که برای مقابله با تروریسم در تمام اشکال آن مسئولیت وضع میکند و نقش هر نهاد و شخصیتی مشخص و قابل ارزیابی نیز هست.
در ضمن، به ابتکار مرکز ضدتروریستی کمیته امنیت ملی کشور، در قانون اساسی و قانون جنایی، اصلاحاتی بتازگی وارد که در حوزه تئوری و نظر میتواند به مبارزه با تروریسم در این کشور کمک کند اما با وجود اقدامات اتحاذ شده از طرف نهادهای دولتی قرقیزستان، تعداد طرفداران ایدئولوژی افراطگرایی و تروریستی هر روزه در این کشور افزایش مییابد. اما مشکل در کجاست؟ ثمرات دموکراسی
قرقیزستان در طی سالهای طولانی به عنوان جزیره آزادی کامل مذاهب معرفی شده است. اینجا کسی را به خاطر باورهای دینیاش مورد پیگرد قانونی قرار نمیدهند و حتی قضاوت هم نمیکنند اما این اوضاع نتیجه معکوسی هم دارد: در سالهای اخیر بخصوص در این کشور سازمانهای افراطگرا فعال شدهاند.
به عنوان مثال، «حزبالتحریر» که بیشتر ازبکهای جنوب کشور از آن حمایت کرده تاحدود زیادی در امر آموزش آموزههای سیاسی و اعتقادی انحرافی خود موفق عمل کرده و طرفداران پرشماری نیز بدست آوردهاند.
در خاک قرقیزستان بجز حزبالتحریر، طرفداران سازمانهایی مانند «حرکت اسلامی ازبکستان»، «جنبش اسلامی ترکستان شرقی»، «حزب اسلامی ترکستان»، «اتحاد جهاد اسلامی» و غیره نیز به کیفیتی که ذکر آن رفت، فعالیت آزادانه داشته و از وضعیت موجود به نفع خود کمال استفاده را بردهاند.
در جنوب کشور نیز مبلغان وهابی از عربستان سعودی و دیگر کشورهای اسلامی فعالیت تبلیغی خود را به پیش میبرند و بر روی ضرورت تشکیل دولت اسلامی در آسیای مرکزی تأکید دارند.
طبق آمار رسمی، در قرقیزستان تقریبا 2500 مسجد فعال بوده که هزار مورد از آن، بدون ثبت رسمی مشغول به کار هستند و اکثر آنها با پول سرمایهگذاران خارجی بنا شدهاند ضمن آنکه در چنین مکانهایی تقریبا 3 هزار امام جماعت غیر رسمی مشغول فعالیت هستند.
در طی سالهای اخیر، ریاست اداره روحانیت مسلمانان قرقیزستان چندین مرتبه تغییر اما اوضاع هر روزه رو به وخامت بیشتری گذاشته است بگونهای که امروزه تنها 40 درصد امامان جماعت مساجد تحصیلات دینی داشته که این مسئله باعث کاهش سطح دانش دینی و فساد مالی در سطح ائمه مساجد نیز شده است.
با وجود اینکه دولت فعالیت مساجد بدون مجوز رسمی را که مشغول امور آموزشی نسل جدید هستند، ممنوع کرده است اما این فعالیت، امروزه هم به پیش برده میشود و دانشآموزان بااستعداد همچنان به آنها جذب و در دانشگاههای دینی خارجی به ادامه تحصیل میپردازند.
اکنون تنها در پاکستان بیش از 300 شهروند قرقیزستانی آموزش میبینند که این مسئله برای مبارزه مؤثر با ترویج جنبشهای دینی افراطی در کشور شرایط مناسبی را تصویر نمیکند.
به طور کلی، در جنوب قرقیزستان در بین اویغورها، ازبکها و تاجیکها اعتقادات اسلامی بنیادگرایی نفوذ زیادی دارند و هرگونه فتنهانگیزی میتواند نظم موجود را برهم زند. البته، این بخشهایی از کشور میتوانند به اماکن غیرقابل کنترلی تبدیل یابند و فرصت بی ثباتی را به موقعیتی طلایی برای خود در راستای اهداف کلان جریان افراط تبدیل نمایند.
در کنار این، ساختارهای امنیتی قرقیزستان بتازگی بازگشت جنگجویان جوان از درگیریهای خاورمیانه را گوشزد میکند و به ظاهر چندان به این مهم نیز آنگونه که نیاز است، توجهی نمیشود و افراد حاضر در جنگ سوریه و عراق با آسانترین روشهای جعل اسامی جدید، در حال ورود به کشور هستند.
بنابر تجارب گذشته، چنین افرادی بیشترین خطر را برای ثبات کشور به همراه دارند زیرا آنها در زمان بازگشت، بصورتی مخفیانه و با استفاده از ظرفیتی که سازمانهای دینی همچون «تبلیغ جماعت» و مساجد مروج جریانات سلفی ایجاد کردهاند، به بی ثباتی احتمالی آینده دامن خواهند زد.
این در حالیست که فعالیت «تبلیغ جماعت» برای جذب تمام مسلمانان اعم از ملیتهای مختلف حاضر در قرقیزستان و همه سنین به سمت سازمان خود، (بجز ازبک تباران) قابلتأمل است.
از سوی دیگر، با در نظر نگرفتن خواستههای دینی ازبکها، فقط پیروان «تبلیغ جماعت» به عنوان امامان جماعت در این مساجد تعیین میشوند که این مسئله باعث نارضایتی شدید ازبکهایی است که در قرقیزستان زندگی میکنند.
کارشناسان در این شرایط تاکید میکند که ریاست کشور سعی دارد پیروان «تبلیغ جماعت» را با پیروان «حزبالتحریر» در مقابل هم قرار دهد چراکه بخش اساسی پیروان «حزبالتحریر» را شهروان ازبکی قرقیزستان تشکیل میدهند اما از طرف دیگر که مهمترین مسئله است، به نظر عدهای از کارشناسان، ریاست جمهوری سعی دارد اقشار فقیر جامعه را درگیر موضوعات دینی کرده و از مشکلات اجتماعی و اقتصادی واقعی دور نگه دارد.
به طور کلی، طبق اطلاعات نهادهای مجری قانون قرقیزستان، امروزه در خاک این کشور بیش از 2 هزار نفر که دیدگاههای افراطگرایانه دارند و اکثر آنها به سازمان افراطگرای دینی «حزبالتحریر» پایبند هستند، اما با این وجود، گفته میشود که تعداد واقعی طرفداران و پیروان جنبشهای افراطی اسلامی خیلی بیشتر از این تعداد است و گرایش فزآیندهای هم دارد.
بنابر مسائل مطرح شده، و نگاهی به چرایی وقایع این روزهای قزاقستان که بطور قطع از سالها پیش جرقه آن زده شده است، وضعیت امروز قرقیزستان نیز با توجه به زمینه فعالیت گروههای دینی با سمت و سوی سلفی گری (بعنوان تنهاترین الگوی حاضر) شرایط را برای تکرار حوادث آکتابه قزاقستان در این کوچکترین و بحرانی ترین کشور آسیای مرکزی بیش از هر زمانی محیا میسازد و بایستی نسبت به احتمال بالای تکرار آن حساس بود. البته اگر دیر نشده باشد.