برخلاف تظاهراتهای اواخر ماه می که به بحث قانون زمین ارتباط داشت، تحولات آکتوبه هیچ گونه مبنای ایدئولوژیکی نداشت (تظاهراتهای مربوط به بحث زمین دارای رویکرد ضد چینی و تا حدودی ضد روسی بودند) و در آن نیز موضوع حمایتهای غربی آنگونه که تصور میرفت، به مشاهده نرسید. بنابراین شاید بتوان اینگونه تحلیل کرد که احتمالا این تحولات به گونهای نقش مانیتورینگ وضعیت و تعیین استراتژی و تاکتیک برای چشم انداز کوتاه مدت و میانه مدت را داشت (از جمله با هدف مطالعات وضعیت داخلی نخبگان قزاقی و گروههای منطقهای برای بهره برداری در اختلافات آتی).
ایران شرقی/ اوضاع نابسامان برخی مناطق امروز قزاقستان به داستان پیچیدهای شبیه میماند که هدف غایی
از نقطه نظر سیاست خارجی، تحولات آکتوبه را باید در متن کلی روند توسعهای قزاقستان از زمان شکل گیری اتحاد اقتصادی اوراسیا (بهار 2014) و آغاز تشدید رویاروییهای بین روسیه و آمریکا (حوادث اوکراین، حضور روسیه در جنگ سوریه، وضع تحریمهای جدید علیه روسیه و بحران روابط روسیه و ترکیه) مورد بحث و بررسی قرار داد.
در حوزه روابط آستانه-مسکو؛ برخلاف یک سری از اقدامات قزاقستان که البته روسیه گرایانه دانسته نمیشود مانند عدم مشارکت در تحریمهای ضد کشورهای غربی، توسعه روابط با اوکراین، برقراری دیالوگ مثبت با ترکیه و... آستانه در مسائل استراتژیک و کلان از چارچوب راهبردی مسکو همانند طرح تشکیل اتحادیه اوراسیا حمایت جامع و مانعی داشت.
از سوی دیگر، تقریبا طی سال پیش، روابط بین روسیه و چین به شدت فعال شد. چنانچه برای قزاقستان عامل چین یک نوع فرصت متعادل کننده در روابط با روسیه (قبل از همه در عرصههای اقتصادی) دانسته میشود، اما برای آمریکا همکاریهای بین قزاقستان و چین موضوعی ناراحت کننده و دلیل دیگری برای نارضایتی از سیاست خارجی رئیس جمهور قزاقستان تلقی میگردد. بنابراین در شرایط انتقال قدرت، (پایان ریاست جمهوری نظربایف) حمایت (لزوما غیر مستقیم) از اختلافات داخلی در کشور از برنامههای مورد نظرخواهد بود.
اما برخلاف تظاهراتهای اواخر ماه می که به بحث قانون زمین ارتباط داشت، تحولات آکتوبه هیچ گونه مبنای ایدئولوژیکی نداشت (تظاهراتهای مربوط به بحث زمین دارای رویکرد ضد چینی و تا حدودی ضد روسی بودند) و در آن نیز موضوع حمایتهای غربی آنگونه که تصور میرفت، به مشاهده نرسید.
بنابراین شاید بتوان اینگونه تحلیل کرد که احتمالا این تحولات به گونهای نقش مانیتورینگ وضعیت و تعیین استراتژی و تاکتیک برای چشم انداز کوتاه مدت و میانه مدت را داشت (از جمله با هدف مطالعات وضعیت داخلی نخبگان قزاقی و گروههای منطقهای برای بهره برداری در اختلافات آتی).
از منظر دیگر، گرچه در تحولات اخیر نقش و یا حداقل مشارکت نهادها و کشورهای خارجی بیگانه کمتر به مشاهده رسیده است، اما مبنای این دخالت و نقش آفرینی در واقع آنجایی بنا نهاده شد که طی سالهای طولانی برای شکل گیری جماعت سلفی و تکفیری فعالیتهای علنی و پشت پرده بسیاری انجام تا به چنین سرانجامی منتهی شود. جالب است که بدانیم، آکتوبه از نظر توسعه و فراگیری این جماعتها در قزاقستان در جایگاه اول قرار گرفته است.
بر این اساس و بنابر اطلاعات موثق، تاکنون نشانههایی از مشارکت مستقیم مراکز خارجی در سازمان دهی و آماده سازی این تحولات وجود نداشته و یا حداقل تاکنون هیچ شواهد قاطعی در این مورد، به مشاهده نرسیده است. اما این مسئله به معنای دخالت غیرمستقیم نیست. زیرا، مشارکت در دامن زدن به تحولات در حوزه رسانه و اطلاع رسانی قابل لمس است. به عبارت دیگر، تحولات اخیر قزاقستان از سوی جریانی خاص و بصورت آگاهانه، بزرگنمایی و سعی در دخیل دانستن دلایل اجتماعی و اقتصادی در چرایی شکلگیری آن شدند. عوامل داخلی
در حوزه عوامل غیرخارجی، علل و عوامل داخلی بسیاری مشهود بوده و قبل از همه وضعیت اجتماعی و اقتصادی خاص آکتوبه نظرها را در تحلیل چرایی ماجرا برمیانگیزد.
آکتوبه واقع در همسایگی مناطق غربی منطقهای است که به دلیل شرایط طبیعی و عدم وجود برنامههای بلندمدت دولتی، بخش زیادی از جمعیت از دریافت خدمات دولتی در حوزه اشتغال زایی محروم هستند.
این در حالی است که با آغاز بهره برداری از منابع نفتی موجود در این منطقه، بخشی اندکی از جمعیت پرنفوذ، درآمدهای قابل توجهی به دست آورده و به اصطلاح آینده تضمین شدهای را برای خود رقم زدهاند. به عبارت دیگر در مرحله پس از فروپاشی شوروی شکاف بسیار جدی اجتماعی در این حوزه ایجاد شد و طی سالهای اخیر شدت بیشتری نیز یافته است.
در این شرایط، اختلافات اجتماعی موجب ریشه دار شدن روحیات اعتراضی در منطقه نیز گردیده است. در کنار این مسئله، به دلیل عدم وجود (یا ضعف) فعالیتهای ایدئولوژیکی دولت، خلاء ایدئولوژیک و معنوی فرصت اقدام و فعالیت برای جریانهای بیگانه و افراطی را فراهم آورده که بر پیچیدگیهای موجود نیز افزوده است.
همچنین طی سالهای اخیر، عدم وجود کنترلهای لازم نهادهای دولتی در حوزه مذهبی باعث شد تا مبلغان و نمایندگان سازمانهای مختلف خارجی (عربی، ترکی، پاکستانی، قفقاز شمالی) با توجیه ضرورت تامین برابری و عدالت اجتماعی، ایدئولوژی افراطی و تکفیری را ترویج و حمایتهای قابل توجهی از اقشار مختلف جامعه را با خود داشته باشند. البته در این زمینه جوانان تحصیل کرده در کشورهای نامبرده نقشی فعال ایفا کردند.
این فرضیه در حالیست که تا حدود زیادی، گسترش نفوذ جریان افراط به شرایط ویژه مناطق غربی قزاقستان ارتباط دارد. این مناطق (آکتوبه، مانگیستائو، آتیروئود و قزاقستان غربی) در قیاس با جنوب قزاقستان، تاریخ حضور و نقش آفرینی اسلام چندان امید بخش نیست و به این دلیل، همواره مشکل وجود روحانیان متخصص و مورد اعتماد مردم، یکی از جدیترین مشکلات محسوب میگردیده است.
در حال حاضر، در مناطق مورد اشاره، سطح بالایی از نارضیتی اجتماعی حاکم بوده که از نگاه ایدئولوژیک دارای خصلت افراط گرایی مذهبی میباشند. البته همانند سایر کشورها، ادغام سازمانهای افراطی مذهبی با گروهها و عناصر جنایی اتفاق افتاده که یکی از جلوههای آن، حوادث اخیر محسوب میگردد.
در این شرایط، توجه به قرار گرفتن قزاقستان در مرحله انتقال قدرت و مبهم بودن آینده سیاست در این کشور، در همه مناطق هرچند پنهان ولی به طور قابل توجهی تضاد بین گروههای نخبه برجستگی پیدا کرده است.
از مجموع آنچه گفته شد، به ظاهر تحولات آکتوبه به توطئهای تبدیل یافته و اهداف کلان زیر را دنبال میکند.
- بررسی موقعیت گروههای نخبه رقیب.
- بررسی و تعیین چگونگی واکنش رهبری قزاقستان نسبت به اختلافات.
- تبیین واکنش شرکای خارجی قزاقستان و از جمله سازمان های نظامی و امنیتی (نظیر سازمان پیمان امنیت جمعی و روسیه).
- تحلیل میزان حمایت نخبگان سطح عالی و همسویی آنان با جریانات افراطی.
بنابراین موضوعات کلانی که اشاره گردید، تردیدی وجود ندارد که تحولات امنیتی قزاقستان طی ماهها و سال های آتی نیز ادامه خواهد داشت و شاید تحولات آکتوبه، به نقطه عطفی در آینده جریان سیاست و قدرت در آسیای مرکزی تبدیل یابد.