حدود یکسال پیش،کاسیم ژومارت توکایف سوگند یاد کرد و به عنوان رئیس جمهور قزاقستان منصوب و جایگزین نورسلطان نظربایف که 30 سال بر این کشور حکومت کرده بود، شد. نظربایف یک روز قبل از آن، روز 19 مارس، با استعفا، پست خود را ترک کرد و طبق قانون اساسی قزاقستان، بعد از استفای رئیسجمهور، رئیس سنای این کشور که در آن زمان توكایف بود، به طور خودکار جانشین وی شد.
برای مردم قزاقستان ظاهرا این تصمیم ناگهانی بود، اما برای کسانی که تحولات قزاقستان را موشکافانه دنبال می کردند این استعفا قابل پیش بینی بود. نظربایف در اصلاح قانون اساسی قزاقستان در سال 2017 با محدود نمودن قدرت رئیس جمهور، سیگنال هایی از تغییرات بزرگ در قزاقستان را به تحلیلگران داده بود کما اینکه توکایف نیز بعد از به قدرت رسیدن در مصاحبه با یورونیوز، اذعان داشت که نورسلطان نظربایف از مدتها پیش تصمیم به کناره گیری از قدرت داشته است و چند سال پیش به او اطمینان داده است که رئیس جمهور بعدی قزاقستان خواهد بود.
در ادامه این فرآیند انتقال قدرت، چند ماه بعد و در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری 9 ژوئن (19خرداد)، در حالی که بین نامزدها، رقیبی جدی برای او وجود نداشت، او با حمایت 71 درصد از رای دهندگان، پیروز شد. با این حال، توکایف صرفا در جایگاهی تشریفاتی قرار گرفت و نظربایف تقریبا بیشتر قدرت را با خود از آکوردا (کاخ ریاست جمهوری قزاقستان) خارج کرد. تغییرات قانون اساسی قزاقستان در سال 2017، قدرت رئیس جمهور را تضعیف و نفوذ شورای امنیت قزاقستان را که اکنون در اختیار شخص نظربایف است، تقویت کرده است.ریاست شورای امنیت، رئیس مجمع خلق قزاقستان، رئیس بزرگترین حزب قزاقستان نوراتان، عضو شورای قانون اساسی و ... فقط تعدادی از پست های نظربایف است و در کنار اینها ریاست سنای قزاقستان نیز به عهده فرزند ارشد او دریغاست.
پس از استعفای نظربایف، بسیاری از ناظران و تحلیلگران سناریوهای مختلفی را علت این تصمیم نظربایف اعلام کردند که از بین همه تحلیلها آنچه بیش از همه تکرار شد نمایشی بودن این استعفا بود که قائلان به آن، این دوره را صرفا دارای جنبه ی تبلیغاتی برای نشان دادن یک تصویر دموکراتیک از قزاقستان میدانستند.
انتخاب توکایف به عنوان رئیس جمهور قزاقستان بخشی از پروژه انتقال قدرت است و او خواسته یا ناخواسته نقش یک مهره را در این بین ایفا میکند و در نهایت قدرت را به دریغا نظربایف داریگا واگذار می کند. این سناریو با توجه به حمایت های جدی نظربایف از توکایف برای پیروزی در انتخابات سال گذشته محتمل تر بنظر میرسد بنحوی که در آخرین جلسه حزب نوراتان قبل از انتخابات زودهنگام، نظربایف از توکایف به عنوان بهترین شخص برای تصدی سمت رئیس جمهور یاد کرد و بارها نیز در میتینگ های انتخاباتی او حاضر شد.
تحلیل گران دیگری که تحلیل شان در این بین قابل توجه بود، این انتقال را واقعی می دانستند و بر این باور بودند که نظربایف تصمیم به واگذاری قدرت به اطرافیان مورد اعتماد خود گرفته است (خارج از خانواده خود) و با توجه به مکانیزم هایی پیشبینی شده در قانون اساسی، در صورت تخطی افراد، قدرت تغییر و جابجایی آنها را برای خود محفوظ نگه داشته است.
این تحلیل آنجا جدی تر میشود که نظربایف با توجه به بالا بودن سن خود (حدود 80 سال) و احتمالات گوناگون در صورت مرگ ناگهانی وی و تهدید های موجود برای ثبات قزاقستان از ضرورت انتخاب جانشین برای خود به خوبی آگاه بود و با تجربه ای که از انتقال ناگهانی قدرت در ازبکستان و اتفاقات پیش آمده برای خانواده اسلام کریموف داشته، در اندیشه حفظ امنیتِ دارایی های اقتصادی خانواده خویش بوده است و در قانون اساسی نیز ممنوعیت هایی برای تصرف این دارایی ها تعبیه شده است.
اما به دلیل برخی تغییرات در دولت احتمال انجام نوسازی اقتصادی و سیاسی از بالا وجود خواهد داشت. نظربایف که در طول سه دهه حکمرانی خود در قزاقستان با شعار «اول اقتصاد، بعد سیاست» شرایط رفاهی اقتصادی مناسبی برای این کشور ایجاد کرده بود و بین سالهای 2000 تا 2010، به همراه قطر بیشترین میانگین رشد اقتصادی در دنیا را برای قزاقستان به ارمغان آورد، بهتر از هرشخص دیگر از لزوم این نوسازی اقتصادی برای قزاقستان که در چند سال اخیر با مشکلات اقتصادی زیادی درگیر شده بود، آگاه بود و در ذکر دلایل استعفای نظربایف می توان به این مورد اشاره کرد.
هر چند در برابر پیشینه نظربایف، با کاریزمایی منحصربه فرد، توکایف حرفی برای گفتن ندارد، اما فراموش نکنیم توکایف از معدود سیاستمداران قزاقستانی است که تقریبا در هیچ کدام از رسوایی ها و فسادهای سیستماتیک دخیل نبوده است و در این یکسال گذشته با برخی رفتارهای اصلاح گرایانه خود که در بین مقامات آسیای میانه کم سابقه بوده است در تلاش است تا افکار عمومی قزاقستان را با خود همراه کند.
توکایف از موضع گیری تند در برابر اعتراضات که در ابتدای قدرت گرفتن او گسترش یافته بود خودداری کرد و رویکرد خود را به شرح زیر عنوان کرد: «نظرات مختلف، یک ملت واحد».
رئیس جمهور جدید در سخنرانی افتتاحیه خود اعلام كرد كه باید گفتگو برای شناخت كثرت گرایی عقاید ایجاد شود و اندکی بعد از به قدرت رسیدن، با ابتکار عمل او، بستر جدیدی برای گفتگو بین دولت و جامعه مدنی - شورای ملی اعتماد (NNOD) در قزاقستان ایجاد شد. در همین زمان، اصلاحاتی در قانون تجمع ها اعلام شد و با نظر توكایف در دومین جلسه شورای امنیت ملی، ساكنان این این کشور نیازی به درخواست مجوز تجمع نخواهند داشت، هرچند این اصلاحات با مخالفت الیگارشی قزاقستان به تصویب نرسید.
از دیگر فعالیتهای اصلاحات گونه ی توکایف می توان به ایجاد برخی محدودیت ها برای مسدود کردن اینترنت توسط دستگاههای دولتی و عفو و آزادسازی برخی زندانیان سیاسی که سابقه مخالفت با نظربایف را داشتند، اشاره کرد .
البته فراموش نکنیم که تقریباً تمام یک سال اول ریاست جمهوری برای قاسم ژومارت توکایف با حوادث گوناگون همراه بود. تنها دو هفته پس از انتخابات ریاست جمهوری در شهر آریس در جنوب قزاقستان، انفجاری مهیب در انبارهای نظامی رخ داد. تمام قزاقستان برای از بین بردن عواقب آن بسیج شد و نیمی از شهر که حدود 50 هزار نفر در آن زندگی می کنند، بازسازی شد.
اتفاق دیگری که در این مدت برای قزاقستان رخ داد درگیری های قومی در ژامبیل و روستای ماسانچی بود که منجر به جان باختن ده نفر و زخمی شدن بیش از صد نفر (از جمله 19 افسر پلیس) بود. توکایف در جریان این حادثه دستور داد «کلیه مجرمان را مطابق قانون مجازات کنند» و سپس به منطقه آسیب دیده مراجعه کرد و با ساکنان محلی گفتگو کرد.
بحران بزرگ دیگری که توکایف و قزاقستان در این یکسال با آن مواجه شدند شیوع و گسترش ویروس کرونا در این کشور بود که توکایف را مجبور به اعلام وضعیت اضطراری و قرنطینه کردن برخی از شهرها نمود.
منتقدین رئیس جمهور دوم قزاقستان همواره ابراز تردید کردهاند که با توجه به حفظ نفوذ نورسلطان نظربایف بر روندهای موجود در این کشور، بعید است توکایف بتواند به یک رئیس جمهور تمام عیار تبدیل شود. این تردید آنقدر جدی بود که توکایف بارها مجبور شده است در این باره موضع گیری کند و در یکی از سخنرانی هایش بطور صریح اعلام کرد: من خودم را رئیس جمهور قانونی قزاقستان می دانم و نیز بر استقلال نظر و تصمیم گیری خود تاکید کرد.
در عین حال ، وی با درپیش گرفتن سیاست یکی به نعل و یکی به میخ، تقریباً در همه سخنان خود، دقایقی را به تمجید از نقش نورسلطان نظربایف در سیستم سیاسی قزاقستان اختصاص میدهد و خاطرنشان می کند که استمرار حضور «رهبر ملت» سنگ بنای اقدامات وی است در عین حال وفاداری زیاد به نظربایف و عدم جاه طلبی برای انحصار قدرت، نشانه ای از ضعف توکایف نیست، بلکه صرفاً ویژگی لازم برای اطمینان از یک دوره راحت انتقال است.
مدل قزاقستان را نمی توان یک ترانزیت قدرت کامل دانست، اما در همین حد نصف و نیمه ترانزیت هم در آسیای مرکزی جذاب است؛ استعفا و کناره گیری از ریاست جمهوری و ادامه حضور به عنوان مرکز قدرت.
در عین حال در قزاقستان نمی توان از اصطلاح «قدرت دوگانه» استفاده کرد، زیرا این مفهوم دلالت بر حضور دو رهبر سیاسی برابر است، درحالی که در قزاقستان این اتفاق هنوز نیافتده است و حداقل تا زنده بود نظربایف به همین صورت ادامه خواهد داشت. در حال حاضر در قزاقستان دو مرکز قدرت وجود دارد: آکوردا و کتابخانه (کتابخانه نورسلطان نظربایف، بنایی درشهر نورسلطان که هم اکنون اقامتگاه نورسلطان نظربایف در آن واقع شده است) که حداقل تا زمان زنده بودن نظربایف قدرت بیشتری دارد.
جمعبندی
سیستم دو مرکز قدرت که توسط نظربایف طی یک سال گذشته ایجاد شده است، مادامی که به حریم یکدیگر تعدی نکنند احتمالا پایدار خواهد بود.
در حال حاضر واقعیت این گونه است: نظربایف هنوز هم بر امور اداری نظارت دارد، سیاست خارجی هنوز هم در حوزه اختیارات اوست، موضوعات اصلی سیاسی داخلی نیز با او هماهنگ میشود. خود توکایف مدام در این باره صحبت می کند. از نظر تاکتیکی، سیستم کار می کند، اما می بینیم که جاه طلبی های توکایف در حال افزایش است. این روانشناسی سیاسی است: شخصی که حتی یک قطعه کوچک قدرت را هم به دست خودش گرفته است، دیر یا زود می خواهد بیشتر کسب کند. توکایف به تدریج به وضعیت ریاست جمهوری خود عادت می کند و طبیعتاً محدودیت های موجود نسبت به او کمتر خواهد شد. شاید او بطور آشکار و علنی بر علیه نظربایف صحبت نکند، اما ممکن است که او در حال برنامه ریزی برای دوران پسانظربایف است، جایی که برای ماندن در قدرت به هیچ وجه کارآسانی نخواهد داشت و حتی مجبور به مبارزه با مراکز قدرت و ثروت که اتفاقا دارای شبکه ی رسانه ای عریض و طویلی نیز هستند، خواهد بود.
در حال حاضر نظربایف می خواهد همه را متقاعد کند که توکایف توانایی حل مشکلات داخلی را دارد و خود روی موضوعات منطقه ای و بین المللی مورد علاقه اش متمرکز شود.
برنده اصلی این شرایط نیز نظربایف است ، بدین علت که او در داخل، کنترل بسیاری از امور را در اختیار دارد، اما در واقع مسئول هیچ چیز نیست و در صورت بروز مشکل نیز همه کاسه کوزه ها بر سر توکایف خواهد شکست و در بعد خارجی، نظربایف نقش یک سیاستمدار قهرمان را ایفا میکند.
در آسیای مرکزی که معمولا انتقال قدرت با مرگ رهبران پیشین همراه است، این تصمیم نظربایف فارغ از دلیل آن، یک تصمیم رو به جلو بوده و می تواند به الگوی مناسبی برای سایر کشورهای منطقه آسیای مرکزی تبدیل شود. در حالی که رژیم مشروعیت خود را حفظ می کند و الباسی (همان ایلباشی و لقب نظربایف است) آزادانه به فعالیت میپردازد.