سخنان هفته گذشته رئیس جمهوری ترکمنستان مبنی بر دعوت از ۲ کشور قطر و عربستان برای سرمایه گذاری در خط لوله گاز تاپی، با توجه به سیاست رقابتی دوحه و ریاض و خواستههای بعضا متناقض آنان در حوزه انرژی منطقه، بر ابهامات موجود افزوده و فرضیاتی جدید را مطرح میکند. زیرا قطر امروز عرضه انحصاری گاز به پاکستان و هند و جنوب شرق آسیا را به عهده دارد و صادرات گاز ترکمن به هند و پاکستان ضربهای به دوحه و تولید کنندگان گاز این کشور میباشد. همچنان که عربستان بنابر عدم به سرانجام رسیدن خط لوله صلح و همچنین رقابت سنتی با قطر، خواهان مشارکت و راه اندازی هرچه سریعتر خط لوله گاز تاپی است.
ایران شرقی/ اولین فرضیه در چرایی رویداد این تناقض از سوی ترکمنستان، بر احتمال تاثیرگذاری این دو کشور بر جریاناتی تندرو و عملگرای افراطی مستقر در شمال افغانستان اشاره دارد. بنابر این فرضیه؛ گروههای تندرو حاضر در مرزهای شمالی افغانستان، امروز به شرکتهایی شباهت یافتهاند که هر کسی میتواند با پرداخت مقداری پول، سازمانی را زیر همان نام برای خودش فعال سازد.
امروزه کشورهای؛ چون هند، پاکستان، قطر، عربستان و امثال آن هر کدام فرعی در بازار افراط برای خویش گشودهاند. همان طوری که زمام داران پاکستانی، طالبان را در ﺗﻤام این مدت استخدام ﻧﻤودند، هر کشور دیگری که وجود این خط لوله را خطری برای منافع خودش شناسایی ﻧﻤاید، میتواند از خدمات جنگی ملیشیای افراطگرایان مستفید شود. بنابر اظهارات برخی کارشناسان منطقهای همچون الکساندر کنیازف و النیازف، قطر و عربستان نیز از این فرصت بیبهره نمانده و بازی منفعت طلبانهای را آغاز کردهاند بطوریکه با تحریک گروههای سعی در پیشبرد اهداف کلان منطقهای خود دارند. از اینرو، دولت ترکمنستان قصد دارد با جلب نظر مثبت قطر و عربستان، ضمن سهم بخشی به آنان در پروژه تاپی، امکان انتقال آزاد انرژی مورد نیاز را که قرار است از دل ناامنیهای افغانستان عبور کند، فراهم آورد.
فرضیه دوم از تحلیل چرایی رفتار ترکمنستان به این نتیجه ختم میشود که کارشناسان با شک و تردید به تواناییها و قدرت ارتش ترکمن و نیروهای مسلح نگاه میکنند زیرا آنها ضعیفترین نیروی ارتش در منطقه هستند و بعید است که قادر به دفاع در برابر تجاوز نیروهای افراطی باشند. بنابر این واقعیت، عشقآباد بدنبال آن است که با تنوع بخشی به سیاست درهای باز، تعداد بیشتری از کشورهای منطقه را درگیر ضرورت امنیت انرژی خود کرده و ضمن بهره بردن از سیاست اصل بیطرفی از محاسن همکاریهای منطقهای و حتی کمکهای جهانی نیز بهره برداری کند و از اینرو، خواهان دخالت دادن بیشتر کشورها در پروژههای کلان انرژی خود است.
فرضیه سوم، به سفر از پیش اعلام نشده وزیر امور خارجه ترکمنستان به تهران درست یک روز پس از بازگشت از ریاض اشاره دارد. در خصوص این سفر، به محتوای مذاکرات خصوصی هیچ اشارهای نشده است اما اظهارات ظریف در کنفرانس مطبوعاتی پس از دیدار وزرای خارجه ایران و ترکمنستان و اشاره وی به عدم نیازمندی به حضور کشورهای ثالث در ترتیبات امنتی منطقه و فراهم کردن شرایط ناامنی توسط آنان، میتوان اینگونه حدس زد که مقامات ایرانی با فراخوانی مسئولان امنیتی و خارجی عشق آباد، نگرانی خود را از هرگونه حضور احتمالی عربستان در مسائل امنیتی مشترک منطقه را گوشزد کردند.
این در حالیست که هفته گذشته، عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان در کنفرانس خبری مشترک خود با رشید مراداف همتای ترکمنستانی خود در ریاض گفت: امروز توافقات متعددی میان عربستان سعودی و ترکمنستان در حوزههای مختلف به ویژه امنیتی امضا شده است که شاید این موضوع، حساسیت مقامات ایرانی را برانگیخته باشد.
همچنین این سفر دستاوردهای مناسبی برای طرف ترکمنی نیز داشته است. تسهیل در امکان حضور اتباع ترکمنی در جمهوری اسلامی ایران و رفع موانع گمرکی و کمک به تسهیل در آمد و رفت تجار، در کنار قول مساعد وزیر راه ج. ا. ا مبنی بر کاهش تعرفههای کالاهای ورودی از مسیر خط آهن قزاقستان-ترکمنستان-ایران و پرداخت بدهی معوق ایران به طرف ترکمنی، از جمله مهمترین آین دستاوردها محسوب میگردد.
از این منظر، فرضیه سوم معتقد است، ترکمنستان که با خطر تهدید داعش طی سالیان اخیر روبرو بوده است، با مدیریت تحولات، سعی نمود با حفظ سیاست اصل بیطرفی و درپیش گیری درهای باز، موازنهای مثبت در جذب همراهی کشورهای تاثیرگذار خارجی در پیش گیرد. به عبارت دیگر، عشقآباد با استفاده و بزرگنمایی از خطری که میتواند جریان افراط برای هریک از کشورهای منطقه در پی داشته باشد، موفق گردید هریک از کشورها را بنوعی با خواستههای خود همراه سازد. از این نگاه، شاید بتوان جمع متناقض قطر و عربستان در همراهی با تاپی و افزایش همراهی و کمکهای ایران در توسعه اقتصادی و امنیتی منطقه علیرغم رقابت تاپی و آیپی را به تحلیل نشست.
فرضیه چهارم؛ که تکمیل کننده ۳ فرضیه پیشین نیز است، میگوید: از جمله مهمترین دلایل موفقیتهای نسبی ترکمنستان طی سالهای اخیر علیرغم قرارگیری در کانون یکی از مهمترین مناطق بحرانی منطقه و جهان، در تامین امنیت و ثبات اقتصادی، سیاست پایبندی به اصل بیطرفی است. اکنون جاافتادگی این ترفند بین المللی به آن کشور فرصتی بخشیده است تا هم به لولهای وصل باشد که به طرف غرب میرود و به ترکیه میرسد، هم به لولهای که به چین میرسد و هم به لولههایی منتهی میگردد که به ایران وصل است.
پایپ لاینهای انرژی ترکمنستان اکنون به کشورهای ایران، روسیه، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان، و چین میرسد. همچنین که پروژههایی در دست احداث است که میتواند گاز ترکمنی را به آذرباییجان و از آنجا راهی اروپا کند. اینک نیز خط لوله گاز تاپی، علیرغم ابهامات پرشمار، در مسیر اجرا قرار گرفته است. بنابراین فرضیه، عشق آباد که با بهرهگیری از عدم وابستگی به کشور و قدرتی خاص این اجازه را بخود بدهد که بصورتی همزمان، ۲ قدرت متضاد در خط لوله انتقال گاز را در کنار یکدیگر به جهت رفع احتیاجات خود ببیند. امری که فرصتهای فراوانی را در اختیار آنان قرار داده است. ما دیدیم که وابستگی سیاسی افغانستان به برخی کشورها و سپس تغییر در موازین قوا در سطح جهان و تغییر استراتیژیها، و ظهور و زوال امپراتوریها، چه گونه ثبات و استقرار این کشور را طی چند دهه اخیر برهم زده است.
خرید تسلیحات موشکی جدید از چین؛ طرح احتمال عقد قرارداد حضور نظامی آمریکا با تابلو مرکز ترانزیتی در استان مرو؛ تجهیز مرزهای جنوب شرقی با موانع جدید و خرید تجهیزات مربوط به نگهداری و تقویت بنیه تسلیحاتی خود از روسیه؛ ایجاد تغییرات در کادر فرماندهی و کمیت نیروهای مرزبانی؛ خرید تجهیزات نظامی دریایی از روسیه و ترکیه و ایران و اینک جذب همراهی مالی ۲ کشور رقیب در حوزه انرژی منطقه یعنی قطر و عربستان همگی نشانههایی از این واقعیت دارد، اکنون که به مدد تبلیغات رسانهها، زور به یک اصل در حقوق بینالملل تبدیل شده است، ترکمنستان چگونه توانسته، با حفظ سیاست بیطرفی، حمایتهای چندگانه قدرتهای بعضا متضاد منطقهای را در یکجا بخود جلب نماید. شاید که این موضوع طی سالهای آینده به طرح ابهاماتی در رفتار سیاست خارجی این کشور انجامد، اما تا کنون، عشق آباد موفق شده است، ضمن تحکیم مشروعیت خود در داخل، فضای رقابتی برای همکاری کشورهای مهم منطقهای در همراهی با عشق اباد را بدست آورد.