آیا سازمان پیمان امنیت جمعی قادر به حل بحران قرهباغ خواهد بود؟
«الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس معتقد است که کشورهای آسیای مرکزی و روسیه در خصوص بحران قرهباغ مواضع یکسانی ندارند و سازمان پیمان امنیت جمعی نیز قادر به حل درگیریهای قرهباغ نخواهد بود که این بار دیگر ناکارامدی این سازمان را در حل بحرانهای منطقه نشان میدهد
ایران شرقی/ دو سال پیش در زمان اوج درگیری در اوکراین میتوانستیم با اطمینان بگوییم که از سرگیری فعالیت نظامی در قرهباغ کوهستانی، مرحله بعدی «کمان بیثباتی» معروف (این اصطلاح را "زبیگنیو برژینسکی" مطرح کرده است) خواهد بود. بدون در نظر گرفتن آمریکا، کشورهای غربی و ترکیه به عنوان کاتالیزورهای درگیریهای فعلی و همچنین با ارزیابی برندگان و بازندگان، میتوان به وضوح درک کرد که منافع کشورهای همسایه قفقاز جنوبی (روسیه و ایران) در خطر است.
درگیری در قرهباغ کوهستانی یک سری از پروژههای منطقهای در حوزه اقتصاد را زیر سوال برده، تنش را در منطقه قفقاز، کل خاورمیانه و خزر تا حد زیادی افزایش داده و از تحقق تعدادی از پروژههای چین به نفع آمریکا، متحدین غربی آن و منافع منطقهای یک سری از کشورها مانند عربستان سعودی و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، ترکیه و اسرائیل جلوگیری میکند.
صرف نظر از توسعه رویدادها در قرهباغ، میتوان انتظار رشد شدت دیگر درگیریها در مرکز اوراسیا (افغانستان، پاکستان (از جمله بلوچستان، کاشمر و شمال افغانستان)، آسیای مرکزی (ترکمنستان و منطقه خزر، دره فرغانه و بدخشان کوهستانی)، منطقه خودمختار سینکیانگ-اویغور و تبت چین و مناطق مرزی مورد اختلاف چین-هند) را داشت. برخی مناطق روسیه (داغستان، قفقاز شمالی، مخصوصا چچن و ولگا) و غرب قزاقستان هم در معرض خطر قرار دارند.
سیاست خارجی آمریکا ماهیتی چند وجهی و چند سطحی دارد. کاهش سطح درگیریها در دنیا و امضای تفاهمنامههای "مینسک" در مورد مسئله اوکراین به معنای کاهش تهدیدات بیثباتی برای روسیه نبود. در عین حال، باید در نظر داشت که "کییف" صد در صد به اجرای این تفاهمنامهها پشت پا میزند. این بدان معناست که منطقه درگیری اوکراین برای مدتی طولانی خواستار مقادیر زیادی منابع متنوع (از سیاسی گرفته تا مالی) از روسیه خواهد بود.
مداخله نظامی مستقیم روسیه در جنگ سوریه مستلزم چشمپوشی این کشور از منابع بسیار و در عین حال نزدیک کردن پتانسیل و ظرفیت کنونی کشور به سطح حساس و بحرانی (که در آن نیازها، اقتصاد، اوضاع سیاست داخلی روسیه و امکانات نظامی آن به ضرورتها در کشور نزدیک میشوند) بود. رژیم تحریمها اغلب انگیزهای برای پیشرفت میشود. با این حال، بلافاصله مسائل سطح بالاتر استراتژیک بوجود میآید. آیا نخبگان سیاسی و تجاری آمادگی فشردهسازی فضای همکاری با غرب و تمرکز بر روی توسعه داخلی روسیه را دارند؟ آیا نخبگان روسیه آمادگی تغییر کامل پارادایم توسعه را دارند؟
از لحظه امضای پروتکل 12 می 1994 در مورد آتشبس تا کنون، روسیه در قره باغ و در کل قفقاز محتاطانه عمل نمیکرد. روسیه کشوری است که به تغییر موقعیتها واکنش نشان میدهد. اگر موقعیت فعلی مختل نشود، در اینصورت مسکو هم سعی نخواهد کرد آن را مختل کند. تا زمانی که بین منافع "ایروان" و "باکو" امکان توازن وجود داشته باشد، مسکو از هیچگونه انتخاب سختی شانه خالی نخواهد کرد و همچنین سعی میکند بدون تلفات در درگیری با دو طرف از موقعیت خارج شود. در صورت عدم امکان خروج از موقعیت بدون درگیری و عدم امکان حفظ موقعیت، ممکن است تصمیمات فوقالعاده و فورس ماژور اتخاذ شوند. (مانند موقعیت گرجستان و اوستیای جنوبی در اوت سال 2008، الحاق کریمه و شروع عملیات نظامی در سوریه).
ارزیابی کلی رفتار سیاسی خارجی روسیه نشان میدهد که این میتواند به طور فرضی در رابطه با قرهباغ کوهستانی هم اتفاق بیفتد.
درگیری قره باغ (در کل درگیری بین آذربایجان و ارمنستان) هم برای روسیه و هم برای ایران به معنای مسئله فوقالعاده پیچیده در برقراری روابط دوجانبهشان با باکو و ایروان در آینده است. مواضع مسکو بغرنجتر شده، روسیه تا حد زیادی درگیر سازههای دیپلماتیک مربوط به حل و فصل مسئله قرهباغ بوده و یکی از اعضای "گروه مینسک" "سازمان امنیت و همکاری اروپا" محسوب میشود. حضور ارمنستان در سازمان پیمان امنیت جمعی موقعیت روسیه را وخیمتر میکند.
ممکن است آذربایجانیها برای روسیه بنبست ایجاد کنند. در اینجا بلافاصله مسئله مربوط به عدم قابلیت سازمان پیمان امنیت جمعی (که در ارمنستان فعلیت دارد) در حل این بحران و همچنین در کل، مسئله طرفداری این جمهوری از روسیه بوجود میآید.
مشکل در فقدان یک سری اصول اساسی در سازمان پیمان امنیت جمعی نهفته است. در وهله اول، در آیین نامه سازمان پیمان امنیت جمعی هیچ مفادی در مورد وحدت تمام اعضای سازمان، استراتژیهای سیاست خارجی و همچنین در مورد هماهنگی و تطبیق سیاست خارجی کشورهای عضو سازمان وجود ندارد. این پیشنهاد چندین بار در سالهای 2002-2011 توسط روسیه مطرح و توسط دیگر اعضا رد شد. تمام مشکلات اساسی از فقدان این اصل لازمالاجرا در سازمان سرچشمه میگیرند.
در مورد قره باغ (مانند کریمه، اوستیای جنوبی، آبخازیا، ترانسنیستریا و دنباس)، مسکو در سازمان پیمان امنیت جمعی با یک تناقض مرتبط با حضور تمامی کشورهای سازمان پیمان امنیت جمعی در سازمان ملل متحد روبرو میشود. در آیین نامه سازمان ملل متحد بین دو اصل اعلام شده زیر تناقض وجود دارد: 1. حق ملل در تعیین سرنوشت خود و 2. حق کشورها در تمامیت ارضی و مصونیت مرزها. تا قبل از به رسمیت شناختن استقلال "کوزوو" توسط کشورهای غربی، در سیاست روسیه اصل دوم به رسمیت شناخته میشد. در سال 2008 روسیه با تکیه بر اصل اول، استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی را نیز به رسمیت شناخت.
سپس این رویکرد در مورد کریمه هم ادامه داده شد. قزاقستان، بلاروس، تاجیکستان و قرقیزستان رسما میتوانند درگیری در قرهباغ را به عنوان درگیری داخلی آذربایجان در نظر بگیرند. عملا قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان بیشتر به حمایت از موقعیت باکو تمایل دارند، زیرا تمامی این جمهوریها با همسایگانشان مشکلات ارضی داشته و حمایت از جدایی طلبی به نفع آنها نیست. عامل همبستگی ترکیه با آذربایجان، برای قزاقستان و قرقیزستان نقش تعیینکنندهای ایفا میکند. قزاقستان که روابط بسیار نزدیک اقتصادی و فرهنگی با آذربایجان دارد، در این راستا برای مدت بسیار طولانی و مداوم مخالف ورود ارمنستان به اتحادیه اقتصادی اوراسیا بود.
در سازمان پیمان امنیت جمعی مکانیسمی برای حضور عملیاتی نیروهای واکنش سریع سازمان پیمان امنیت جمعی در درگیریهای مختلف با موقعیت صلحبانان، وجود ندارد. دبیرخانه سازمان پیمان امنیت جمعی، سازمانی کاملا مشورتی است که حق اتخاذ هیچ گونه تصمیم واقعی که تنها در صورت اجماع کلی روسای دولتها و تمامی پارلمانهای ملی گرفته میشود، را ندارد. قوانین جدید بلاروس که در 3 آوریل تصویب شده و هر گونه استفاده از نیروهای مسلح را در خارج از قلمرو خود ممنوع میکند، موقعیت را وخیمتر میکند.
بعید است که مسکو در رابطه با هیچ یک از کشورهای سازمان پیمان امنیت جمعی به این موقعیت اصرار ورزد و یا بیشکک، دوشنبه و آستانه بتوانند به خاطر تحولات اقتصادی در مورد تغییر موقعیت توافق کنند. استفاده از نیروهای واکنش سریع سازمان پیمان امنیت جمعی فقط در یک جهت – در صورت ظهور تهدیدهای خارجی واقعی از جانب افغانستان – امکانپذیر است. سازمان پیمان امنیت جمعی به هیچ وجه نمیتواند بر موقعیت قره باغ تاثیر بگذارد. اما در مقابل، موقعیت در قره باغ به وضوح یک بار دیگر بی ثمر بودن سازمان پیمان امنیت جمعی را نشان میدهد. بعلاوه، آذربایجان در سازمان پیمان امنیت جمعی حضور ندارد و حتی در صورت مطرح شدن مسئله مربوط به ورود صلحبانان به منطقه درگیری ممکن است علیه سازمان پیمان امنیت جمعی هم بایستد.
در رابطه با سازمان پیمان امنیت جمعی، اطلاعات مربوط به حضور شبهنظامیان داعش در درگیری قره باغ از جانب آذربایجان جالب است. این اطلاعات باید به طور دقیق بررسی شوند، زیرا ممکن است بهانهای برای جلب کشورهایی که به طور مستقیم با این گروهک تروریستی میجنگند به منطقه درگیری باشند. بدین ترتیب، نمیتوان مداخله داعش و دیگر گروه های تروریستی را در جنگ قره باغ تحت نظارت و کمک ترکیه و عربستان سعودی رد کرد.