مروری بر اهداف سفر مقام وزارت خارجه آمریکا به آسیای مرکزی
ایران شرقی/
اسن اسوبعلیف-
طی روزهای گذشته دیوید هیل، معاون امور سیاسی وزیر خارجه آمریکا به آسیای مرکزی سفر کرد. رفتن به ازبکستان و قزاقستان و دیدار با شوکت میرضیایف و قاسم توکایف مهمترین برنامه های دیدارهای وی را تشکیل می داد.
در بیان علت سفر، به برگزاری دور جدید C5+1 اشاره شده است، اما بنابر تحولات منطقه بایستی اهداف سفر را در چارچوبی کلان تر تحلیل کرد. دیوید هیل از جمله نیروهای امنیتی وزارت امور خارجه آمریکا محسوب می شود که پیش از این نیز در کشورهای لبنان (در بازه جنگ های 33 روزه) اردن، پاکستان، فلسطین و اسرائیل مشغول بکار بوده است.
استراتژی کلان پیوند ژئوپلیتیک آسیای جنوبی و مرکزی در قالب پیگیری راه اندازی خط لوله تاپی، پروژه کاسا-1000 و گفت و گوهای صلح افغانستان با میانجی گری ازبکستان که در دیدارهای وی با مقامات کشورهای آسیای مرکزی، در خصوص آن بحث و گفتگو صورت گرفت؛ از جمله نشانه هایی است که می توان در آن چارچوب؛ استراتژی کلان آینده آمریکا در آسیای مرکزی را بررسی کرد.
در همین خصوص، در روز 29 مرداد؛ دیوید هیل، در چارچوب گروه "1+5" با مشارکت وزرای خارجه کشورهای آسیای مرکزی چهارمین دور این مذاکرات را نیز برگزار کرد.
در پایان نشست برگزار شده در چارچوب فرمت "1+5" در نورسلطان، یک بیانیه مشترک کم محتوا صادر شد. اما بند پایانی این بیانیه حاوی توافق شرکت کنندگان برای حمایت از چارچوب تعامل گروه "1+5" پیرامون بررسی و حل و فصل مشترک مسائل و همچنین تقویت استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی کشورهای آسیای مرکزی بود. در پایان، شرکتکنندگان این نشست طرحهای مربوط به برگزاری نشست بعدی وزرای گروه "1+5" را پیرامون مسائل امنیتی، روابط اقتصادی و محیط زیست مورد بحث و گفتگو قرار دادند.
دیدار دیوید هیل با رئیسجمهور قزاقستان نیز نتایج مشابه را داشت و در پایان آن به گسترش همکاری استراتژیک بین قزاقستان و آمریکا، مقابله با تروریسم و همچنین تلاش برای احیای اجتماعی-اقتصادی افغانستان اشاره شد.
با این وجود، این پس زمینه اطلاعاتی ناچیز که با سفر معاون وزیر خارجه آمریکا به آسیای مرکزی – منطقه منافع منحصر به فرد روسیه و چین - همراه است، مورد توجه خاصی قرار گرفته است. چرا که یا آمریکا پیشنهادها و پروژههای خاصی برای آسیای مرکزی ندارد، که احتمال این امر با توجه به تمرکز منافع روسیه و چین در منطقه، بسیار کم است و یا آمریکا تمایلی به ارائه پیشنهادهای خاص برای تقویت نقش خود در منطقه ندارد.
توجه خاص آمریکا به قزاقستان و ازبکستان یک امر بسیار بدیهی است. ازبکستان و قزاقستان به عنوان بزرگترین کشورهای آسیای مرکزی غنی از منابع هیدروکربن که از موقعیت جغرافیایی مهمی برای منافع آمریکا برخوردارند؛ نمیتوانند خارج از منطقه منافع استراتژیک واشنگتن باقی بمانند.
20 روز قبل از این سفر، مقاله "لوک کوفی"، رئیس مرکز سیاست خارجه بنیاد "آلیسون" تحت عنوان "آیا قزاقستان میتواند شریک جدید آمریکا در آسیای مرکزی باشد" در پایگاه اینترنتی آمریکایی «The National Interest» منتشر شد.1 در این مقاله، نویسنده در مورد برگزاری انتخابات مشروع ریاست جمهوری در قزاقستان نسبت به قبل و همچنین در مورد وجود فساد و بیثباتی اجتماعی و اقتصادی در این کشور صحبت کرده است.
علاوه بر این، به اعتقاد نویسنده، توکایف هیچ دلیلی برای تغییر ماهیت روابط متقابل بین آمریکا و قزاقستان که سالهای مدید با هم دوست بودهاند؛ ندارد. در همین راستا، دولت ترامپ باید به طور بسیار عمیق و نزدیک و به منظور بهبود روابط آمریکا-قزاقستان در حوزههای متقابلا سودمند؛ با رئیسجمهور جدید همکاری کند. به گفته رئیس مرکز سیاست خارجه، طبق استراتژی امنیت ملی، آمریکا به دنبال آن دسته از کشورهای آسیای مرکزی است که نسبت به سلطه قدرتهای رقیب مقاوم هستند و تمایلی ندارند به پناهگاهی برای جهادگران تبدیل شوند و اصلاحات را در اولویت قرار میدهند.2 از دیدگاه وی، قزاقستان تمام این عناصر را داراست.
با این وجود، باید به یاد داشت که قزاقستان هنوز هم جزء لاینفک شبکه تامین نیروهای آمریکا در افغانستان بوده و ظرفیت منابع آن (به ویژه در دریای خزر) مورد توجه خاص کشورهای شرق و غرب است.
در خصوص دیگر اهداف سفر دیوید هیل به قزاقستان این موارد را می توان ذکر کرد:
اطمینان از عدم تغییر سیاست خارجه قزاقستان و روابط آمریکا-قزاقستان و اجرای موثر تفاهمنامههای منعقد شده در جریان سفر نورسلطان نظربایف، اولین رئیسجمهور قزاقستان به آمریکا در ماه ژانویه سال 2018؛
برقراری روابط عمیق با رئیسجمهور جدید که در امضای تفاهمنامه مربوط به ارتباط تلفنی مستقیم بین سران دو کشور منعکس شده است. آمریکا قصد دارد پیرامون دستور کاری گسترده روابط دوجانبه و بینالمللی؛ تماسهای بیشتری با رئیسجمهور جدید قزاقستان داشته باشد؛
پایبندی قزاقستان به توسعه همکاری منطقهای که در سخنان توکایف پیرامون تعامل با همسایگان منطقهای، به عنوان یکی از اولویتهای سیاست خارجه قزاقستان به آن اشاره شده است. بدیهی است که توسعه همکاری منطقهای مستقل در آسیای مرکزی بدون مشارکت "نیروهای خارجی" همواره مورد حمایت امریکا بوده است.
به طور کلی، میتوان گفت، سفر معاون وزیر خارجه آمریکا به منظور بهبود کیفیت روابط آمریکا-قزاقستان صورت گرفته است. مشارکت در بحث گروه "1+5" که هیچ نتیجه خاصی بدنبال نداشت، نوعی شناسایی روحیات و نگرشهای کشورهای آسیای مرکزی نسبت به مسائل مشترک امنیتی و توسعه اقتصادی بود که بیشتر به تاجیکستان و قرقیزستان به عنوان کشورهایی که هنوز متحدان مطلق روسیه هستند مربوط میشد.
22 ماه اوت (30 مردادماه) دیوید هیل به ازبکستان سفر و با میرضیایف دیدار کرد. در این دیدار طرف آمریکایی تحولات صورت گرفته در ازبکستان در حوزه ساختارهای دولتی و تشکیل جامعه مدنی قوی و همچنین اصلاحات مربوط به افزایش سطح و کیفیت زندگی مردم، تامین حقوق و آزادی شهروندان را عالی ارزیابی کرد. علاوه بر این، تلاشهای ازبکستان پیرامون سیاست منطقهای مورد حمایت خاصی قرار گرفت و همچنین در مورد مسائل حل و فصل صلحآمیز مسئله افغانستان و مداخله فعال این کشور در فرآیندهای منطقهای تبادل نظر صورت گرفت.
ازبکستان با توجه به منافع استراتژیک مرتبط با افغانستان در منطقه از اهمیت زیادی برای امریکا برخوردار است. آمریکا و ازبکستان دیدگاههای مشترکی در مورد همکاری منطقهای در آسیای مرکزی دارند. از دیدگاه آنها، افغانستان باید به تدریج وارد سیستم روابط متقابل منطقهای شود.
در همین راستا، آمریکا سعی دارد از طریق ازبکستان؛ آسیای مرکزی (فضای پساشوروی) را به خاورمیانه (افغانستان) و آسیای جنوبی (هند) متصل کند. (هند در پروژههای بزرگ حمل و نقل و اقتصادی چابهار که میتوانند منطقه را به مسیرهای دریایی متصل کنند، شرکت میکند).
با این حال، در اینجا برخی عوامل وجود دارد که به عنوان مانع احتمالی نسبت به اجرای این طرحها دانسته میشوند. این موانع به شرح زیر است:
عدم وجود صلح و ثبات در افغانستان؛
چشمانداز استفاده از بندر چابهار در شرایط تشدید تحریمها علیه ایران؛
عبور مسیرهای حمل و نقل به سمت افغانستان از ایران؛
موقعیت روسیه و چین که پروژههای خود را در آسیای مرکزی دارند.
اما در هر صورت، نگرانی اصلی این است که افغانستان با تمام تمایل کشورهای همسایه و جامعه جهانی، هرگز نمیتواند وارد فضای مشترک آسیای مرکزی شود. چرا که افغانستان بخشی از یک فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دیگر است که برای اکثر کشورها و ملل آسیای مرکزی بیگانه میباشد. به منظور تغییر این وضعیت باید زمان زیادی سپری شود. چارچوب روابط آسیای مرکزی و افغانستان باثبات، پاسخگوی منافع نه تنها کشورهای منطقه، بلکه شرکای تاریخی آنها مانند روسیه و چین نیز خواهد بود.