دلایل و زمینههای تاریخی و ذهنی عدم تفکیک بین قَزاقها و کازاکها
ایران شرقی/
*ولی کوزه گر کالجی:
در ایران معمولاً قَزاقها یا کازاخها (اقوام ترک تبار مسلمان و هسته اصلی و قومی جمهوری قزاقستان) را با کازاک/کُساکها ( اوکراینی و اسلاو تبار مسیحی) اشتباه میگیرند و این امر از اشتباهات رایج و مصطلح در داخل ایران به شمار میرود.
نخستین اشتباه در دوره قاجار صورت گرفت که مستشاران روس، افسران کازاک را برای راه اندازی ارتش به ایران آوردند و عبارت دیویزیون (لشگر) قزاق شکل گرفت که معمولاً از آن با عنوان روسی قوای کازاک یا بریگاد قزاق یاد میشود. علاوه بر این، در سه ترجمه رمان معروف و تاثیرگذار دُن آرام اثر میخائیل شولوخوف، نویسنده نامدار شوروی که ابتدا با ترجمه محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین) در سال ۱۳۴۶ و در مراحل بعد، با ترجمه احمد شاملو و منوچهر بیگدلی خمسه روانه بازار شد، به واسطه ترجمه از نسخه فرانسوی واژه کازاک، به اشتباه قزاق ترجمه شده است، حال آنکه این دو واژه به دو قومیت کاملاً متفاوت و بی ارتباط با یکدیگر تعلق داشتند.
در ترجمه فیلم پوگاچف که روایتی از شورش کازاک ها به رهبری یملیان پوگاچف، علیه حکومت مرکزی روسیه در قرن هیجدهم میلادی بود و نیز کارتن فوتبال قزاق ها، از سری کارتون های ساخت شوروی که در سال های دهه 1360 شمسی از تلویزیون ایران پخش شدند، نیز کازاک به قزاق ترجمه شد. بنابراین با وجود چنین زمینه های تاریخی و ذهنی، متعاقب فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکل گیری جمهوری قزاقستان، تفکیک دقیق و مناسبی از واژه قزاق در منابع فارسی با بریگاد قزاق اواخر دوران قاجاریه و نیز کازاک/کُساک های اوکراینی و اسلاوتبار صورت نگرفت. در این یادداشت تحلیلی کوشش می شود با مطالعه اجمالی این زمینه های تاریخی و ذهنی، درک بهتری از علت برداشت های نادرست از قَزاق ها و کازاک ها در منابع فارسی حاصل شود.
قزاقها1 یا به زبان روسی کازاخها2 یکی از اقوام ترکتبار ساکن شمال آسیای میانه هستند که به زبان قزاقی صحبت میکنند و بیشتر آنها در جمهوری قزاقستان ساکن هستند. کلمه قزاق در اواخر قرن پانزدهم میلادی باب شد و در قرن شانزدهم رونق گرفت. عدهای معتقدند ریشه این کلمه، عبارت ترکی "گز" به معنی سرگردان بودن و همیشه در حال گردش بودن است، زیرا این قوم همواره در سراسر استپ های محل سکنایشان سرگردان بودند و جایی مستقر نمی شدند. عدهای دیگر معتقدند قزاق ترکیب نام دو قبلیه مهم این قوم به نامهای کاسپی و ساکی است که به شکل کاساکی، کازاکی، کازاخی و در نهایت قزاق درآمده است. عدهای نیز معتقدند نام قزاق از کلمه مغولی خازاک که وسیله حمل و نقل آن قوم بوده گرفته شده است. جدیدترین توضیح برای این کلمه در قرن نوزدهم میلادی باب شد که براساس آن، قزاق ترکیب دو کلمه ترکی قاز به معنای غاز و آق به معنی سفید است که اشاره به افسانه قدیمی و مستند قزاقی دارد که براساس آن غاز سفید استپهایی که بعدها محل اقامت قزاق ها شد به یک شاهزاده تبدیل شد و از این شاهزاده نخستین قزاق به وجود آمد3
در زبان روسی قزاقها را کازاخ میگویند که از لحاظ ریشه لغوی هیچ ارتباطی به کازاک/کُساک های4 اوکراینی (که در زمان رضاشاه حضور پررنگی داشتهاند) ندارد. کازاکها قومی از نژاد سفید اروپایی با تبار اسلاوند (به باور برخی تاریخدانان با قومیتهای دیگری نیز در آمیختهاند) و زیستگاهشان اوکراین کنونی و جنوب غرب روسیه، به ویژه جلگه رود دن است. این قوم قرنها در دوران روسیه تزاری از نوعی خودمختاری برخوردار بود، جنگاورانش زبانزد بودند و به همین دلیل، بخش مهمی از ارتش روسیه را به خود اختصاص دادند و در جنگهای توسعه طلبانه تزارها نقشی به سزا ایفا کردند.5
از سوی دیگر، قزاق ها قومی از نژاد زرد آسیایی با تبار ترکیاند که زیستگاهشان آسیای میانه بوده و هست و تا قرن نوزدهم که خان نشینهایشان به تصرف روسها در آمد، حضوری در تاریخ روسیه نداشتند.
اما در ایران معمولاً قزاقها یا کازاخ ها را با کازاک/کُساکهای اوکراینی اشتباه میگیرند و این امر از اشتباهات رایج و مصطلح در داخل ایران به شمار میرود. شاید نخستین ارتکاب این اشتباه در دوره قاجار بود که مستشاران روس، افسران کازاک را برای راه اندازی ارتش به ایران آوردند و عبارت دیویزیون (لشگر) قزاق شکل گرفت که معمولاً از آن با عنوان روسی قوای کازاک یا بریگاد قزاق6 یاد میشود.7 ایرانیان با قزاق ها که زمانی همسایهشان بودند و در بخشی از تاریخ در قلمرو ایران هم زیستهاند، آشنا بودند اما بعید بود کازاکها را بشناسند و در نتیجه، کازاک را همان قزاق پنداشتند و این اشتباه برای نخستن بار وارد زبان فارسی شد.
ترجمه رمان معروف و تاثیرگذار دُن آرام اثر میخائیل شولوخوف،8نویسنده نامدار شوروی در دهه 1340 خورشیدی نیز در این زمینه تاثیرگذار بود که ابتدا با ترجمه محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین) در سال ۱۳۴۶ و در مراحل بعد، با ترجمه احمد شاملو و منوچهر بیگدلی خمسه روانه بازار شد. خط اصلی دُن آرام، قصهای عاشقانه است9 اما حاشیهاش که به اندازه اصل داستان جذابیت دارد، تصویری است که از زندگی قوم کازاک در جلگه رود دن (غرب روسیه آن روزگار و اوکراین کنونی) به دست داده، قومی جنگاور که هسته اصلی ارتش سفید را تشکیل میداد و سرانجام مغلوب بلشویکها شد. در هر سه نسخه، به واسطه ترجمه از نسخه فرانسوی واژه کازاک، به اشتباه قزاق ترجمه شده است، حال آنکه این دو واژه به دو قومیت کاملاً متفاوت و بی ارتباط با یکدیگر تعلق دارند. 10
چنانچه اشاره شد، در زبان روسی قزاقها را کازاخ می گویند که از لحاظ ریشه لغوی هیچ ربطی به کازاک، نام قومی که محور دن آرام قرار گرفته است ندارد، حال آنکه به آذین و دیگر مترجمان ایرانی که عمدتاً ادبیات روسیه را از زبان فرانسه (و اخیراً انگلیسی) به فارسی ترجمه کردهاند، این واژه را با کازاک اشتباه گرفته و به دلیل عدم آشنایی با تاریخ قوم کازاک، آن را معادل قزاق گرفته و مرتکب چنین خلطی شدهاند. ترجمه اشتباه کازاک به قزاق در دن آرام به آذین که در نسخه شاملو هم تکرار شده، خواننده را به شدت سردرگم میکند. برای کسی که دن آرام را به عنوان روایتی تاریخی مطالعه می کند، عجیب به نظر می آید که قومی مسلمان و ترک تبار از آسیای میانه چگونه سر از بخش اروپایی روسیه درآورده اند، نام های روسی دارند، دین شان مسیحی است و فرهنگشان هیچ شباهتی با قزاق ها ندارد. بدین ترتیب اشتباه در ترجمه یک واژه، تمام داستان را تحت تاثیر قرار داده است.11
به عنوان مثال، به اذین در مقدمه کتاب دُن آرام در تشریح داستان این رمان می نویسد:
«چنین است داستان دُن آرام که در مقایسه روی هم کوچک سرزمین قزاق نشین دُن، گزارشی است هنرمندانه و بس رنگین از بزرگ ترین فاجعه تاریخ معاصر – فاجعه ای که در چهارگوشه جهان انعکاسی بس بزرگ داشته است و واکنش های موافق و مخالف آن هنوز تا سال ها در سرنوشت هر کسی موثر خواهد افتاد».12
از جمله دیگر نمونههای مشهور این اشتباه، در فیلم پوگاچف بود از محصولات سینمای شوروی بود که در سالهای نخست پس از انقلاب در ایران به نمایش در آمد. این فیلم روایتی از شورش کازاکها به رهبری یملیان پوگاچف، علیه حکومت مرکزی روسیه در قرن هجدهم میلادی است. در این فیلم هم کازاک را قزاق ترجمه کردند و پوگاچف سرکرده قزاقهای شورشی شد، حال آنکه در زمان قیام پوگاچف هنوز قزاقها مستقل از روسیه در دشتهای آسیای میانه زندگی عشایری داشتند و ارتباطی با دربار روسیه نیافته بودند که بخواهند علیه او به پا خیزند. فوتبال قزاقها، از سری کارتون های ساخت شوروی که در سالهای دهه شصت خورشیدی بارها از تلویزیون ایران پخش شد نیز نمونهای دیگر از این اشتباه و خلط در ترجمه است.13
بنابراین با وجود چنین زمینه های تاریخی و ذهنی، متعاقب فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکل گیری جمهوری قزاقستان، تفکیک دقیق و مناسبی از واژه قزاق در منابع فارسی با بریگاد قزاق اواخر دوران قاجاریه و نیز کازاک/کُساک های اوکراینی صورت نگرفت. در واقع، پس از انقراض قاجار و سپس تقریباً هم زمان با آن سقوط تزارها در روسیه و به دنبال آن اضمحلال بریگاد کازاکهای دُن در ایران، «جمهوری قزاقستان» در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی متولد شد، اما در داخل ایران تقریباً این تغییرات چندان به چشم نیامد و در عمل تفاوتی بین قزاقهای آن زمان و قزاقستان تازه متولد شده گذاشته نشد. پس از فروپاشی شوروی، دولت قزاقستان بخشنامهای را به دنیا و به خصوص ایران صادر نمود و در آن درخواست کرد که کشور قزاقستان را «کازاخستان» بنامند. خانم دکتر غالیه قمبر بیکوا از محققین قزاقستانی که دکتری خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران در سال 1383 به پایان رسانده است، در رابطه با این دو گانگی و تاثیر ترجمه اشتباه قزاقها با کازاکها معتقد است:
«ما در قزاقستان متوجه این نکته شدیم، ولی این آگاهی ما دیر بود و تنها وقتی صورت گرفت که ما مستقل شدیم. پروفسور رستماف در سال 1992 برای نخستین بار چند دانشجوی قزاق را به ایران آورد تا دوره تکمیلی زبان و ادبیات فارسی را در موسسه دهخدا سپری نمایند. خود ایشان در نوشته های خود بسیار از برخورد مردم ایران با قزاق ها متعجب شده و اظهر شگفتی کرده بودند. چون در یکی از برخوردهایی که ایشان داشتند وقتی یک ایرانی فهمیده بود که ایشان قزاق هستند گفته بود شما آدمکش هستید. با توجه به چنین ذهنیتی، ایشان به دانشجویان خود تاکید میکردند که بدون آموختن تاریخ قزاقها به ایران نروند و در صورت برخوردهایی این چنین تعجب نکنند، چون حتماً مردم ایران از کازاکها خاطره بدی دارند که هنوز ذهنیتشان نسبت به کازاکها تغییر نکرده است. متاسفانه پس از آنکه در شوروی سابق درها بسته شد ما این امکان را نداشتیم که خود را به عنوان یک قوم از اقوام آسیای مرکزی که ترک زبان و مسلمان هستند، معرفی نماییم و تنها می توانستیم از طریق زبان روسی خود را به عنوان یکی از اقوام سابق شوروی معرفی کنیم».14
بنابراین با گذشت بیش از یک سده از تحولات تاریخی ایران اواخر دوران قاجار و بیست و هفت سال از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکل گیری جمهوری قزاقستان، توجه به ماهیت دقیق واژگان و تفکیک معنایی بین قَزاق ها و کازاک ها ضروری به نظر می رسد تا مطالعات مربوط به حوزه فرهنگ، سیاست و جامعه قزاقستان و قوم قزاق با دقت و روایی بیشتری دنبال شود.
*عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)
منابع:
1 . Kazakhs
2 . Казах
3 . پانوف ميشل، «ريشهيابي قوميت قزاقها»، مطالعات آسياي مركزي و قفقاز، دوره 3، شماره 19، پاییز 1376، ص 178.
4 . Cossacks
5. کازاکها مردمانی از قومهای مختلف جنوب روسیه و اوکراین و لهستان بودند که با فرار از دست اربابان فئودال زندگی آزادی را در استپ های جنوبی و اطراف رودهای دُن و دنیپر برگزیده بودند. در جریان جنگهای قدرتهای حاکم بر آن نواحی به تدریج نقش مرزداری به کازاکها داده شد. کازاکها به شجاعت و مهارتهای سوارکاری معروف بودند. نیروهای کازاک در جریان حمله ناپلئون به روسیه با جنگهای نامنظم و ایذایی هراسی در دل سربازان فرانسوی افکنده بودند. تا پایان حکومت تزاری واحدهای منظم نظامی با نام کازاک در ارتش امپراتوری روسیه تشکیل شد.
6. kazak brigadası
7. نخستین بار ناصرالدینشاه قاجار که در سفر دوم خود به اروپا ترتیبات و انضباط و قابلیتهای واحدهای کازاک روس را پسندیده بود در بازگشت تصمیم به ایجاد واحدهایی مشابه در ایران گرفت. بدین ترتیب در سال ۱۲۵۸ هجری شمسی قوای قزاق (قوای کازاک) در پی قراردادی بین ایران و روسیه تزاری تشکیل شد. استعداد این نیروی نظامی ابتدا در حد بریگاد (تیپ) و سپس دیویزیون (لشکر) بود و زیر فرماندهی افسران روس (نظامیان کازاک) قرار داشت. قوای قزاق برای چندین دهه مهمترین نیروی نظامی ایران بهشمار میرفت و نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرد.
8 . میخائیل شولوخوف به سال ۱۹۰۵ در روستای کروجلنین در نزدیکی وشنسکایا در حومه جنوبی رود دن متولد شد و در سال 1984 درگذشت. پدرش روستایی سادهای از نژاد روس و مادرش از اهالی اوکراین بود. در سال ۱۹۱۸ به سبب درگرفتن جنگ داخلی در ناحیه دن ناچار درسش را ناتمام گذارد و به ارتش سرخ پیوست تا در نبردهایی در برابر آخرین بازماندگان از هواخواهان ارتش سفید شرکت جوید. تأثیر این تجربه در آثار وی بهطرز محسوسی آشکار بود. رمان حماسی «دن آرام»، داستان کوتاه «خال» و «آنها برای سرزمین پدریشان جنگیدند» و «زمین نوآباد» از جمله معروفترین آثار شولوخوف به شمار میرود. شولوخف در سال ۱۹۴۱ برنده جایزه استالین و در سال ۱۹۶۰ برنده جایزه لنین در شوروی شد و در سال ۱۹۶۵ جایزه نوبل ادبیات به وی اهدا شد.
9. دن آرام از برجسته ترین آثار ادبی عصر شوروی و نمونه ای بارز از ادبیات رئالیسم سوسیالیستی، با شهرتی جهانی است. این داستان در کنار جایگاه ادبی اش، روایتی بسیار گیرا از برپایی سرزمین شوراها و برشی از تاریخ این اتحاد جماهیر در جنگ جهانی اول، انقلاب و جنگ داخلی پنج سالهای است که میان روسهای سرخ (انقلابیون بلشویک) و سفید (ضدانقلابیون) در گرفت.
10. مهرداد فرهمند، « شولوخوف و خطای مترجمان ایرانی»، بی بی سی فارسی، 2 اسفند 1392.
11. همان.
12. میخائیل شولوخوف، دُن آرام، ترجمه م. ا. به آذین، تهران: انتشارات فرودس، جلد اول.
13. فرهمند، پیشین.
14. تاریخ و فرهنگ قزاقستان در گفتگو با دکتر غالیه قمبر بیکوا، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، آذر و دی 1383، صص 7- 8.
گزارش بسیار ارزنده ای بود ! به واقع بنده نیز همچون سایر هموطنان، همانگونه که در متن به آن اشاره شده، تصوری اشتباه از قومیت قزاق و سابقه تاریخی آن در ایران معاصر داشتم!
گزارش کوتاه ولی مفید و جالبی بود. من متوجه این تفاوت شده بود ولی نمی دانستم تفکیک دو واژه چطور باید باشد که به نظرم تفکیک مناسبی ارائه شد. از اقای کالجی به خاطر گزارش های روشنگرشان سپاسگزارم.
کازاق یا کازاخ فرقی با قازاق ندارند و هر سه تلفظ ریشه در کلمه قاچاق به معنی فراری و یاغی و گردن کش در زبان ترکی است این نام از زمان حاکمیت خانات اردوی
زرین(۱۲۴۰-۱۵۰۲میلادی) در منطقه دشت قپچاق(منطقه ای واقع در شمال دریای خزر، دریای سیاه و کوههای قفقاز و شمال غرب قزاقستان فعلی) رواج پیدا کرد و به اتباع یاغی و شورشی آن خانات اطلاق می شد چه تورک باشند و چه اسلاو، و روسها قازاق تورکی را کازاک یا کازاخ تلفظ می کردند که در ایران به صورت قزاق تلفظ می شود سبک زندگی هر دو ملت شباهت بسیاری به همدیگر داشت