توسعه همکاریهای منطقهای بدون مشارکت قدرتهای پیرامونی
ایران شرقی/
ولی کوزه گر کالجی/کارشناس ارشد حوزه مطالعات اوراسیا
طی یک سال اخیر شاهد برگزاری دیدارها و اجلاسهای متعددی در سطح مقامات ارشد پنج کشور منطقه آسیای مرکزی هستیم که گویای تحول جدید و متفاوتی از همکاریهای منطقهای بدون مشارکت قدرتهای پیرامونی به ویژه فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین در آسیای مرکزی است.
شکل گیری سه مکانیسم مستقل و جداگانه 1+5 بین پنج کشور آسیای مرکزی با ژاپن، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا، مشارکت پنج کشور منطقه و افغانستان در برنامه «ایجاد مشارکت منطقهای در افغانستان و آسیای مرکزی» تحت نظر سازمان ملل متحد، اجلاس پنج کشور آسیای مرکزی با حضور روسای جمهور چهار کشور قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان و رئیس مجلس ترکمنستان در شهر آستانه قزاقستان در 18 مارس ٢٠١٨ (27 اسفند 1396)، دیدار وزیران خارجه پنج کشور آسیای مرکزی در شهر چولپون- آتا قرقیزستان در 22 جولای (31 تیر 1397) و دیدار روسای جمهور پنج کشور منطقه در حاشیه نشست مقامات کشورهای مؤسس بنیاد بینالمللی نجات دریاچه آرال در منطقه گردشگری «آوازه» در شهر «ترکمن باشی» در 24 اوت 2018 میلادی (2 شهریور 1397) نمونههای بارزی از برگزاری دیدارها و اجلاسهای مشترک در سطح مقامات ارشد پنج کشور منطقه آسیای مرکزی در یک سال گذشته به شمار میرود.
به نظر میرسد پنج عامل درگذشت ناگهانی اسلام کریماف و اتخاذ رویکرد تنش زدایی در سیاست خارجی ازبکستان از سوی شوکت میرضیایف در رابطه با تاجیکستان، قزاقستان و قرقیزستان، حل و فصل بخش بسیار مهمی از اختلافات مرزی و ارضی در سطح منطقه آسیای مرکزی در دو دهه گذشته، تنوع بخشی به کریدورهای ارتباطی (جاده ای و ریلی) و خطوط انتقال انرژی کشورهای منطقه آسیای مرکزی در مسیرهای شرقی (چین)، جنوبی (افغانستان و شبه قاره) و غربی (ایران، خزر و قفقاز) و به همان میزان کاهش وابستگی سنتی به مسیر شمالی (فدراسیون روسیه)، گرایش کشورهای بالادست (تاجیکستان و قرقیزستان) و پایین دست (ازبکستان و ترکمنستان) در مدیریت منابع آبی به ویژه در رابطه با احیای دریاچه آرال و رویکرد مشترک و منطقهای پنج کشور آسیای مرکزی در قبال تحولات افغانستان (در چهارچوب برنامه ایجاد مشارکت منطقهای در افغانستان و آسیای مرکزی تحت نظر سازمان ملل متحد) زمینه و بستر لازم را برای شکل گیری دیدارها و اجلاسهای مشترک در سطح مقامات ارشد پنج کشور منطقه آسیای مرکزی - بدون مشارکت قدرتهای پیرامونی- فراهم نموده است. در یادداشت تحلیلی پیش رو کوشش خواهد شد با مطالعه و بررسی موارد یاد شده، درک بهتری از این تحول مهم در عرصه همکاری منطقهای در یکی از مناطق مهم پیرامونی ایران حاصل شود.
اندک زمانی پس از فروپاشی اتحاد شوروی، رهبران چهار کشور ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان در تاشکند گردهم آمدند و با صدور بیانیهایی، قزاقستان را به عنوان یکی از پنج کشور منطقه «آسیای مرکزی»1 اعلام نمودند که تا پیش از آن در تعریف محدود (مضیق) روسی از «آسیای میانه»2 جایی نداشت. همین امر موجب شد تعریف آسیای مرکزی با دربرگرفتن پنج جمهوری یاد شده، به عنوان یک تعریف تقریباً جهان شمول در مقابل تعریف محدود (مضیق) روسی یا گسترده (موسع) نهادهایی مانند یونسکو3 و بانک جهانی4 مورد پذیرش قرار گیرد و در اکثر مجامع بینالمللی، نقشههای جغرافیایی و مقالات علمی از عنوان «آسیای مرکزی» استفاده شود.
اهمیت این تعریف مستقل از منطقه آسیای مرکزی از نظر تمایل و خواست کشورهای این منطقه در جهت «منطقهگرایی شناختی»5 مبتنی بر خودآگاهی هویت منطقهای و احساس مشترک تعلق داشتن به یک اجتماع منطقهای در آن مقطع، بسیار حائز اهمیت بود و به همین دلیل، از همان ابتدای دهه 1990 و به موازات کوشش فدراسیون در تشکیل جامعه کشورهای مستقل مشترکالمنافع (سی. آی. اس) و پیمان امنیت دسته جمعی، کشورهای منطقه آسیای مرکزی به سمت ایجاد سازمانی مستقل و مختص منطقه پنج کشور منطقه گام برداشتند.
در این راستا، با پیشگامی نورسلطان نظربایف، رئیس جمهور قزاقستان و مساعی کشورهای منطقه، سازمانی اقتصادی با عنوان «اتحادیه اقتصادی آسیای مرکزی»6در سال 1994 تاسیس شد. در سال 1998 این سازمان به «همکاری اقتصادی آسیای مرکزی»7 تغییر نام داد و به فاصله اندکی در سال 2002 میلادی یک بار دیگر عنوانِ سازمان دستخوش تغییر شد و «سازمان همکاری اقتصادی آسیای مرکزی»8 نام گرفت. تغییر نام پیاپی این سازمان به روشنی گویای آشفتگی و ضعف کشورهای منطقه آسیای مرکزی در ایجاد یک سازمان منطقهای مستقل بود. جنگ داخلی تاجیکستان، اختلافات ازبکستان و تاجیکستان، رقابتهای پیدا و پنهان اسلام کریم اف و نورسلطان نظربایف برای ایفای نقش رهبری ازبکستان و قزاقستان در منطقه، اختلافات مرزی و ارضی و اختلافات و تنشها در بهره برداری از منابع آبی بین کشورهای بالادست (تاجیکستان و قرقیزستان) و پایین دست (ازبکستان و ترکمنستان) موجب ناکامی کشورهای آسیای مرکزی در ایجاد یک مکانیسم بومی، منطقهای و مستقل شد.
در این بین، ورود روسها و چینیها به روند مکانیسمهای منطقهای آسیای مرکزی، تشدید و تقویت این شرایط را به دنبال داشت.
به موازات شکلگیری سازمان همکاری شانگهای با عضویت چهار کشور آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان؛ با حضور چین و روسیه) در سال ٢٠٠١ در حوزه دفاعی- امنیتی، فدراسیون روسیه در 28 می 2004 به عنوان عضو ناظر به «سازمان همکاری اقتصادی آسیای مرکزی» ملحق شد و عملاً رویا و اهداف رهبران منطقه برای تشکیل یک سازمان مستقل بدون حضور روسیه به حاشیه رانده شد. پس از این ناکامی، کوشش دیگری با پیشگامی و محوریت نور سلطان نظربایف، رئیس جمهور قزاقستان صورت گرفت که منجر به تشکیل «اتحادیه آسیای مرکزی» در سال 2007 شد. نظربایف، در نظر داشت «اتحادیه آسیای مرکزی» همانند «اتحادیه اروپا» عمل کند. اما تشکیل «اتحادیه آسیای مرکزی» در سال 2007 که به منزله تشکیل یک مکانیسم منطقهای دیگر در آسیای مرکزی بدون حضور روسیه بود، موجب نگرانی و تحریک مسکو شد و این کشور در گام نخست، تقاضای عضو ناظر را در این سازمان نمود، سپس در گام دوم به عضویت کامل آن درآمد و در گام سوم نیز با گسترش و توسعه «جامعه اقتصادی اوراسیایی»، عملاً «اتحادیه آسیای مرکزی» را به حاشیه برد. این مکانیسم منطقهای در نهایت به تشکیل «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» با عضویت پنج کشور روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و ارمنستان منتهی شد که فعالیت رسمی خود را از اول ژانویه 2015 آغاز نمود.
اما تقریباً از همین مقطع زمانی، به تدریج نشانههایی از همکاری و اجلاسهای مشترک بین پنج کشور منطقه آسیای مرکزی بدون حضور سایر قدرتهای بیرونی از جمله چین و فدراسیون روسیه پدیدار شد که به تعبیر گئورگی گوتِیف9 از کارشناسان مسائل منطقه آسیای مرکزی تا چند سال قبل حتی تصور آن هم مشکل بود. برای نخستین بار، سه مکانیسم مستقل و جداگانه 1+5 بین پنج کشور آسیای مرکزی با ژاپن، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و اجلاسهایی در سطح وزیران امور خارجه در توکیو، سمرقند و واشنگتن در چهارچوب این مکانیسم برگزار شد. مشارکت پنج کشور منطقه و افغانستان در برنامه «ایجاد مشارکت منطقهای در افغانستان و آسیای مرکزی» که با حمایت سازمان ملل متحد شکل گرفت، نیز نشانه دیگری از رویکرد منطقهای و نسبتاً هماهنگ کشورهای آسیای مرکزی در قبال تحولات امنیتی افغانستان بود.
در این بین، ایده شکلگیری اجلاس پنج کشور در حاشیه اجلاس وزیران خارجه کشورهای آسیای مرکزی با جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا در سمرقند ازبکستان در اول نوامبر ٢٠١٥ شکل گرفت و در این راستا وزیران خارجه چهار کشور قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و قزاقستان و نماینده دائم ترکمنستان در سازمان ملل متحد در نیویورک در حاشیه نشست «ایجاد مشارکت منطقهای در افغانستان و آسیای مرکزی» در 18 ژانویه 2018 با یکدیگر دیدار کردند. متعاقب این نشست و دیدار تاریخی شوکت میرضیاف، رئیس جمهور ازبکستان از تاجیکستان در سفر تاریخی شوکت میرضیایف به تاجیکستان در 9 مارس 2018 (18 اسفند 1396)، اجلاس پنج کشور آسیای مرکزی با حضور چهار رئیس جمهور شامل نورسلطان نظربایف (قزاقستان)، شوکت میرضیایف (ازبکستان)، سارانبای ژئنبیکاف (قرقیزستان) و امامعلی رحمان (تاجیکستان) و آقجا نوربردیوا (رئیس مجلس ترکمنستان)10 در ١٨ مارس ٢٠١٨ در شهر آستانه قزاقستان برگزار شد که کاترین پوتز11 در مقالهای با عنوان «اکنون همه در کنار یکدیگر: رهبران آسیای مرکزی در نشست آستانه ملاقات میکنند» و کالیف از کارشناسان منطقه آسیای مرکزی نیز با یادداشتی تحلیلی تحت عنوان «نشست آستانه یک دوران جدید برای آسیای مرکزی بدون روسیه را برجسته ساخت»،12 به این تحول مهم در روند همگرایی منطقهای اشاره میکنند.
در ادامه این روند، وزیران خارجه پنج کشور آسیای مرکزی در 22 جولای (31 تیر 1397) در شهر چولپون- آتا13 قرقیزستان با یکدیگر دیدار کردند و دیدار روسای جمهور پنج کشور در حاشیه نشست مقامات کشورهای مؤسس بنیاد بین المللی نجات دریاچه آرال در منطقه گردشگری «آوازه» در شهر «ترکمن باشی» در 24 اوت 2018 میلادی (2 شهریور 1397) برگزار شد.
بنابراین، شاهد نوعی تداوم در برگزاری دیدارها و اجلاسهای مشترک در سطح مقامات ارشد پنج کشور منطقه آسیای مرکزی هستیم که گویای تحول جدید و متفاوتی از نظر شکلگیری زمینههای همکاری و منطقهای پس از گذشت بیش از دو دهه از طرح ایده هایی همانند تشکیل اتحادیه اقتصادی آسیای مرکزی در نیمه اول دهه 1990 میلادی است. اما سوال اینجاست که چه عوامل و زمینه هایی باعث ایجاد این روند جدید از همکاری منطقه ای بین پنج کشور آسیای مرکزی شده است؟ به نظر می رسد با توجه به روند تحولات منطقه در دو دهه گذشته بویژه در چند سال اخیر، حداقل پنج عامل زیر را می توان در این رابطه دخیل و تاثیرگذار دانست:
1- با درگذشت ناگهانی اسلام کریماف در سپتامبر 2016 (شهریور 1395) و به قدرت رسیدن شوکت میرضیایف در دسامبر ٢٠١٦ (آذر ١٣٩٥)، فضای جدید و نسبتاً متفاوتی در عرصه سیاست داخلی و خارجی این کشور مهم آسیای مرکزی شکل گرفته است. به عنوان مثال، انتصاب «کارستن هاینز»، شهروند آلمانی به عنوان معاون وزیر توسعه فناوری ازبکستان و برکناری رستم عنایتاف از مدیریت سرویس امنیت ملی ازبکستان پس از ٢٥ سال که نقش بسیار مهمی در هدایت فعالیتهای اقتصادی ازبکستان دوران اسلام کریماف داشت، از جمله تحولات جدید و شایان توجهی است که دو دوره رهبری شوکت میرضیایف در راستای اصلاحات اقتصادی در داخل ازبکستان، فراهم نمودن عضویت ازبکستان در سازمان تجارت جهانی و افزایش نقش و جایگاه این کشور در کریدورهای ارتباطی منطقه آسیای مرکزی روی داده است که به روشنی گویای نگرش متفاوت نسل جدید رهبری در ازبکستان نسبت به گذشته است. میرضیایف به موازات اصلاحات اقتصادی در داخل، سیاست درهای باز و تنشزدایی و اعتمادسازی با کشورهای منطقه را در پیش گرفته است که یک نقطه عطف در روند تحولات بیست و پنج سال گذشته ازبکستان و منطقه آسیای مرکزی به شمار میرود.
بهبود مناسبات سرد و پرتنش ازبکستان و تاجیکستان از مهمترین مصادیق سیاست درهای باز میرضیایف در عرصه سیاست خارجی به شمار میرود؛ چنانچه عبدالعزیز کاملاف؛ وزیر خارجه ازبکستان در مصاحبه با تلویزیون تاجیکستان صراحتاً به این نکته اشاره میکند که «اکنون زمان تجدید پیوندهای طولانی از هم گسیخته»14 میان دو کشور است. برقراری نخستین پرواز مستقیم از دوشنبه به تاشکند در 20 فوریه 2017 و از تاشکند به دوشنبه در 11 آوریل 2017 میلادی (پس از ٢٤ سال توقف از ١٩٩٢ میلادی) عبدالله عارفاف، نخست وزیر ازبکستان به دوشنبه (٢٠ دی ١٣٩٦) و سفر تاریخی شوکت میرضیایف به تاجیکستان در 9 مارس 2018 (18 اسفند 1396) از جمله تحولات مهم در مناسبات متحول شده دو کشور به شمار میرود.
روابط ازبکستان و قرقیزستان نیز در دوره ریاست جمهوری شوکت میرضیایف، روند جدید و متفاوتی را تجربه کرد. سفر میرضیایف به بیشکک در سپتامبر 2017 میلادی، نخستین سفر رئیس جمهور ازبکستان به قرقیزستان پس از 17 سال بود. دو کشور طی کمتر از یک سال موفق به حل و فصل بخش مهمی از مشکلات مرزی، نحوه استفاده از منابع آب و همکاریهای نظامی شدند که در زمان ریاست جمهوری اسلام کریماف غیر قابل تصور به نظر میرسید.
روابط ازبکستان و قزاقستان نیز که همواره تحتالشعاع اختلافات مختلف از جمله اختلاف شخص اسلام کریماف و نورسلطان نظربایف در رهبری منطقه آسیای مرکزی بود، در دوران شوکت میرضیایف وارد مرحله جدید و متفاوتی شده است و رهبران قزاقستان و ازبکستان دیدارهای مختلفی با یکدیگر داشتهاند که قابل قیاس با شرایط گذشته نیست و نورسلطان نظربایف در دیدار با شوکت میرضیایف در شهر سمرقند، سال 2018 را «سال ازبکستان»15 نامید که با توجه به سابقه اختلافات دو کشور و رقابتهای همیشگی بین شخص نظربایف و اسلام کریماف، تحول متفاوت و شایان توجهی است. به همین دلیل میتوان گفت ازبکستان عملاً به محور اصلی تغییر و تحولات در منطقه آسیای مرکزی تبدیل شده است. علاوه بر تحول در مناسبات دو جانبه ازبکستان با چهار کشور منطقه آسیای مرکزی، رویکرد منطقهای شوکت میرضیایف نیز در زمینه بهرهبرداری فراملی از منابع آبی، همگرایی اقتصادهای ملی و توسعه تجارت منطقهای به ویژه در نقاط مشترک مرزی، موجب شده است برخی از تحلیلگران از این رویکرد به عنوان نوعی «الگوی ازبکی از آ. سه. آن»16 برای آسیای مرکزی از سوی رهبری جدید ازبکستان یاد کنند.17
2- تحول بسیار مهم دیگری که از نظر نظامی و امنیتی بسیار مهم است، حل و فصل بخش بسیار مهمی از اختلافات مرزی و ارضی در سطح منطقه آسیای مرکزی در دو دهه گذشته است. در نتیجه عدم توجه به واقعیتهای جغرافیایی، قومی، مذهبی و زبانی و مرزبندیهای تحمیلی که بین جمهوریها در دوران اتحاد جماهیر شوروی به ویژه در دوران رهبری ژوزف استالین شکل گرفت و نیز اختلافات مرزی طولانی و سنتی که بین شوروی و چین وجود داشت، کشورهای آسیای مرکزی با میراثی از اختلافات مرزی و ارضی و مسائل مرتبط با آن از جمله عدم میلهگذاری و تعیین دقیق خطوط مرزی به ویژه در مراتع و زمینهای کشاورزی، رودخانههای مرزی و مناطق مین گذاری شده مواجه شدند. اما با شکلگیری مکانیسم گروه شانگهای پنج در سال 1375 (1996)، گام مهمی در جهت حل و فصل اختلافات مرزی بین پنج کشور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، روسیه و چین برداشته شد و با پیوستن ازبکستان به این پیمان در سال 2001 و شکلگیری سازمان همکاری شانگهای این روند تقویت نیز شد. به گونهای که طی سال های 1373 تا 1377 چین و قزاقستان توانستند مشکلات مرزی خود را رفع کنند. قرقیزستان و چین هم طی سال های 1375 تا 1378 برای حل و فصل دعاوی مرزی خود به توافق رسیدند. در تابستان 1378 نیز روسای جمهور چین، قرقیزستان و قزاقستان موافقتنامه سه جانبه ای را در مورد مرزهای خود به امضا رساندند و توافق نهایی نیز در آغاز تابستان 1379/2000 در شهر دوشنبه به امضای سه کشور رسید. (کولایی، 1387: 37)
پیمان امنیت دسته جمعی دیگر مکانیسم منطقهای بود که به حل و فصل اختلافات مرزی بین روسیه، قزاقستان، تاجیکستان و قرقیزستان کمک نمود. تشکیل اتحادیه اقتصادی اوراسیا در ژانویه 2015 نیز در کاهش و مدیریت تنش در مرزهای قزاقستان و قرقیزستان تاثیرگذار بود. به عنوان مثال، به دنبال بروز تنش و اختلاف در مناسبات دو کشور در جریان انتخابات ریاست جمهوری قرقیزستان ۱۵ اکتبر ۲۰۱۷ ( ۲۳ مهر ۱۳۹۶)، دو کشور دست به توافقی زدند که با نظارت کمیسیون اقتصادی اتحادیه اوراسیا اجرایی شد و بر اساس آن دو کشور توافق کردند که عبور و مرور کالا و افراد از طریق مرزهای مشترک آنها به صورت آزادانه جریان یابد.
علاوه بر مکانیسمهای منطقهای، کشورهای آسیای مرکزی به صورت دو جانبه با انعقاد قراردادهای مختلف در صدد حل و فصل اختلافات مرزی برآمدند تا از این طریق ضمن تامین امنیت مناطق مرزی، زمینه گسترش مناسبات اقتصادی، کریدورهای ارتباطی و خطوط انتقال انرژی را فراهم نمایند. به عنوان مثال، قرقیزستان و ازبکستان که سالها بر سر حدود 300 کیلومتر از یکهزار کیلومتر مرز مشترک اختلاف داشتند، پس از دیدار «شوکت میرضیایف» رئیس جمهوری ازبکستان و آلمازبیک آتامبایف رئیس جمهوری قرقیزستان به توافقات قابل توجهی برای حل و فصل اختلافات مرزی دست یافتند.
مشابه همین تحول در مناسبات ازبکستان و تاجیکستان نیز صورت گرفت و در جریان سفر شوکت میرضیایف به تاجیکستان در 9 مارس 2018 (18 اسفند 1396)، بیش از 16 گذرگاه مرزی بین دو کشور پس از دو دهه انسداد، بازگشایی شد و در سفر امام علی رحمان به تاشکند در 17 اوت 2018 نیز قرار است سازشنامه همکاریهای راهبردی میان دوشنبه و تاشکند و توافق درباره علامتگذاری مرزهای مشترک به امضا مقامات دو کشور برسد. امضاء پروتکل حل اختلاف مرزی بین چین و تاجیکستان در 27 آوریل 2011 نیز موجب شد به اختلافات تاریخی و طولانی مرزی دو کشور بر سر بخش شرقی تاجیکستان در گستره ی منطقه خودمختار بدخشان و در سه منطقه مورد مناقشه «وادی مکانسو»، «اغبه قرازاق» و «پامیر شرقی» که مساحتی بالغ بر 28 هزار و 412 کیلومتر (یعنی تقریبا ۲۰درصد از مساحت کشور تاجیکستان) پایان داده شود. در همین راستا، تشکیل کارگروه ویژه کمیسیون مشترک دولتی ترکمنستان و ازبکستان در زمینه تحدید حدود و علامتگذاری مرزهای مشترک و مذاکرات مداوم قرقیزستان و تاجیکستان برای تعیین حدود مرزهای 971 کیلومتری دو کشور نیز شایان توجه است
شاید بتوان برآیند این تحولات را شکلگیری «برنامه مدیریت مرزی در آسیای مرکزی»18 با مشارکت پنج کشور منطقه دانست که از حمایت اتحادیه اروپا نیز به دلیل مقابله مشترک با قاچاق مواد مخدر و تامین امنیت خطوط انتقال انرژی و کریدورهای ارتباطی برخوردار است. مجموع این موارد گویای تحولاتی است که در زمینه حل و فصل اختلافات مرزی و ارضی بین کشورهای منطقه آسیای مرکزی صورت گرفته است که هرچند به مرحله نهایی و کاملی نرسیده است، اما در نزدیک نمودن هر چه بیشتر کشورهای منطقه در سالهای اخیر نقش بسیار مهمی ایفا کرده است.
3- مورد بسیار مهم دیگر، تحولاتی است که در زیرساختهای اقتصادی منطقه آسیای مرکزی به ویژه کریدورهای ارتباطی (جادهای و ریلی) و خطوط انتقال انرژی صورت گرفته است. به واسطه سرمایهگذاریهای گسترده داخلی و خارجی که به ویژه با حمایت نهادهایی مانند بانک توسعه آسیایی، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و اتحادیه اروپا در زیرساختهای اقتصادی منطقه انجام شده است، مسیر کریدورهای ارتباطی و خطوط انتقال انرژی از مسیر روند سنتی وابستگی به مسیر شمالی (روسیه) عملاً خارج شده است و در مسیرهای شرقی (چین)، جنوبی (افغانستان و شبه قاره) و غربی (ایران- قفقاز- ترکیه و اروپا) گسترش یافته است. قرارگرفتن کشورهای آسیای مرکزی در مسیر طرحهای اقتصادی مانند طرح راه ابریشم چین (ابتکار یک کمربند- یک راه)19 در مسیر شرقی- غربی و دو طرح آمریکایی «آسیای مرکزی بزرگ»20 و «راه ابریشم جدید»21 در مسیر شمالی- جنوبی نیز موجب تنوع بخشی هر چه بیشتر به کریدورهای ارتباطی (جادهای و ریلی) و خطوط انتقال انرژی کشورهای منطقه آسیای مرکزی و به همان میزان کاهش وابستگی سنتی به مسیر شمالی (فدراسیون روسیه) شده است و همین امر بر همکاری پنج کشور منطقه آسیای مرکزی در سالهای اخیر بسیار تاثیرگذار بوده است که طرحهای ترانزیتی مختلفی را در قالب کریدورهای شرق به غرب یا شمال به جنوب در دست اجرا دارند.
4- پس از تقریباً دو دهه اختلاف و تنش در بهره برداری از منابع آبی بین کشورهای بالادست (تاجیکستان و قرقیزستان) و پایین دست (ازبکستان و ترکمنستان) که بارها کشورهای منطقه از جمله ازبکستان و تاجیکستان را در رابطه با احداث سد راغون از سوی تاجیکستان بر روی رودخانه وَخش تا مرز درگیری نظامی نیز پیش برد، به نظر می رسد در سال های اخیر به موازات تحولاتی که در دیگر حوزه ها روی داده است، در زمینه مدیریت منابع آبی نیز کشورهای آسیای مرکزی به سمت همکاری و تعامل بیشتری روی آورده اند. به عنوان مثال، در دوران رهبری شوکت میرضیایف و به موازات تنشزدایی در روابط تاجیکستان و ازبکستان، رهبری جدید ازبکستان تاکنون از انتقاد علنی و تند نسبت به روند ساخت سد راغون در تاجیکستان خودداری نموده است.
در همین راستا، میرضیایف در دیدار با "آلماس بیک اتمبایف" از مشارکت ازبکستان در ساخت نیروگاه برق آبی "قمبراته" قرقیزستان صحبت کرد که نشانه دیگری از تغییر در رویکرد سیاست ازبکستان در دوران پس از اسلام کریم اف تعبیر و تفسیر شد. کوشش مشترک و منطقه ای برای احیای دریاچه آرال نیز نمونهای بارز دیگری از تحولات سال های اخیر در آسیای مرکزی است که رهبران پنج کشور را در چهاچوب نشست مقامات کشورهای مؤسس بنیاد بین المللی نجات دریاچه آرال در منطقه گردشگری «آوازه» در شهر «ترکمن باشی» در 24 اوت 2018 میلادی (2 شهریور 1398) گردهم آورد و قربانقلی بردی محمدوف، رئیس جمهور ترکمنستان از همسایگان آسیای مرکزی خواستار اتخاذ نوعی «دیپلماسی آبی» شد.
5- رویکرد منطقهای و تقریباً هماهنگ کشورهای آسیای مرکزی در قبال تحولات امنیتی افغانستان نیز یکی از مهم ترین و جدیدترین تحولاتی است که در سالهای اخیر در سطح منطقه شکل گرفته است. در جریان جنگ داخلی افغانستان در دهه 1990، وجود اقلیتهای ترکمن، تاجیک و ازبک در افغانستان موجب نگرانی دولتهای ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان (سه کشور همسایه افغانستان) درباره سرنوشت این سه اقلیت قومی در مقابل سیاستهای افراطگرای دینی و قوم محور (مبتنی بر برتری قوم پشتون) شد و وجود همین پیوندهای قومی میان دو سوی مرز بود که موجب شد که دولتهای تاجیکستان و ازبکستان همواره از جبهه ضد طالبان و متحد شمال حمایت کنند.
نمونه بارز این امر را باید حمایت آشکار دولت ازبکستان از ژنرال «عبدالرشید دوستم» ازبک و حمایت دولت تاجیکستان از «احمد شاه مسعود» تاجیک در صحنه تحولات افغانستان دانست. به موازات تحولاتی که طی سالهای اخیر در سطح منطقه آسیای مرکزی به ویژه در ازبکستانِ پس از اسلام کریماف پیش آمده است و نیز تهدیداتی که از ناحیه قاچاق مواد مخدر، تروریسم و افراطگرایی به ویژه با توجه به حضور داعش در افغانستان ایجاد شده است، شاهد همسویی و همگرایی بیشتر کشورهای آسیای مرکزی در قبال افغانستان هستیم. موضوع افغانستان از جمله محورهای اصلی نشستهای مقامات ارشد سیاسی و امنیتی پنج کشور آسیای مرکزی در دو سال اخیر بوده است و از جمله دلایل اصلی شکلگیری مکانیسم موسوم 1+5 بین کشورهای آسیای مرکزی با ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و ژاپن به شمار میرود.
علاوه بر این، مشارکت پنج کشور منطقه و افغانستان در برنامه «ایجاد مشارکت منطقهای در افغانستان و آسیای مرکزی» که با حمایت سازمان ملل متحد شکل گرفته است نیز نشانه دیگری از رویکرد منطقهای و نسبتاً هماهنگ کشورهای آسیای مرکزی در قبال تحولات امنیتی افغانستان است.
مجموع تحولات یاد شده به روشنی گویای این واقعیت است که روندهای جدیدی از همکاری مستقل منطقهای بین پنج کشور منطقه آسیای مرکزی و بدون حضور روسیه و چین در حال شکل گیری است. با این وجود، باید به این نکته توجه داشت که این روندها در حال حاضر در مرحله «همکاری منطقه ای»22 است و با مرحله «همگرایی منطقه ای» فاصله دارد. هنوز موارد و مسائل اختلافی و حل و فصل نشده ی فراوانی در منطقه وجود دارد و به نظر می رسد در صورت تداوم نشستهای مقامات مختلف کشورهای آسیای مرکزی و ایجاد یک «ساختار منطقهای» مستقل و تعریف مکانیسمهای اجرایی و نظارتی مشخص میتوان انتظار شکل گیری یک سازمان منطقهای با عضویت پنج کشور منطقه آسیای مرکزی را در آیندهای نزدیک داشت.
منابع:
1. Central Asia
2. Middle Asia
3. بر مبنای تعریف یونسکو در سال 1992 میلادی، آسیای مرکزی شامل مغولستان، تبت، شمال ایران (استانهای گلستان، خراسان شمالی و خراسان رضوی کنونی)، میانه مرکزی روسیه در جنوب «تایگا»، افغانستان، مناطق شمالی پاکستان شامل خیبر، منطقه آزاد کشمیر و استان پنجاب، بخش شمالی هند و پنج کشور ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان است. تعریف بانک جهانی از منطقه آسیای مرکزی نیز کمابیش شبیه تعریف گسترده یونسکو است. در تعریف بانک جهانی از اصطلاح «منطقه فراگیر» یا «منطقه پهناور» آسیای مرکزی استفاده شده است و این منطقه را شامل پنج جمهوری آسیای مرکزی، افغانستان و بخشهایی از ایران، پاکستان و چین میداند.
4. تعریف بانک جهانی از منطقه آسیای مرکزی نیز کمابیش شبیه تعریف گسترده یونسکو بود. در تعریف بانک جهانی از اصطلاح «منطقه فراگیر» یا «منطقه پهناور» آسیای مرکزی استفاده شده است و این منطقه را شامل پنج جمهوری آسیای مرکزی، افغانستان و بخش هایی از ایران، پاکستان و چین می داند.
5. Cognitive regionalism
6. Central Asian Economic Union
7. Central Asian Economic Cooperation (CAEC)
8. Central Asian Cooperation Organization, (CACO)
9 . Georgi Gotev
10. قربانقلی بردی محمداف، رئیس جمهور ترکمنستان به دلیل سفر از قبل برنامهریزی شده به کویت و امارات متحده عربی در نشست سران کشورهای آسیای مرکزی در آستانه قزاقستان حضور نیافت.
11. Catherine Putz, “All Together Now: Central Asia's Leaders Set to Meet in Astana”, The Diplomat, March 13, 2018.
12. Arman Kaliyev, “Astana meeting marks dawn of new era for Central Asia -- without Russia”, Caravanseri, March 19, 2018.
13. Cholpon-Ata
14. time to renew long-interrupted
15. Year of Uzbekistan
16. ASEAN, Uzbek-Style
17.
18. Border Management Programme in Central Asia (BOMCA)
19. One Belt, One Road initiative
20. Greater Central Asia
21. New Silk Road
22. Regional Cooperation
23. Regional integration
کد خبر:1613
اشتراک گذاری
مرجع : موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان-ایران شرقی