انتخاب دونالد ترامپ به عنوان چهلوپنجمین رئیس جمهور آمریکا با توجه به دیدگاههای خاص وی در مورد مسائل خارجی این نگرانی را در بین مقامات افغان و کارشناسان سیاسی به وجود آورده که مبادا مسئله افغانستان برای آمریکا از اولویت خارج شود.
ترامپ و افغانستان
ترامپ چه سیاستی را در افغانستان در پیش خواهد گرفت؟
4 اسفند 1395 ساعت 9:38
مولف : سید ناصر موسوی
انتخاب دونالد ترامپ به عنوان چهلوپنجمین رئیس جمهور آمریکا با توجه به دیدگاههای خاص وی در مورد مسائل خارجی این نگرانی را در بین مقامات افغان و کارشناسان سیاسی به وجود آورده که مبادا مسئله افغانستان برای آمریکا از اولویت خارج شود.
ایران شرقی/ افغانستان و ایالات متحده آمریکا در دوران حکومت جمهوریخواهان روابط تنگاتنگ و نزدیکی داشتند اما با روی کار آمدن دموکراتها، باراک اوباما و حامد کرزی نتوانستند رابطه نزدیک کاری با یکدیگر برقرار کنند. حکومت وحدت ملی پس از حامد کرزی، روابط خوبی با دموکراتها ایجاد کرد و حتی گزارشهایی در مورد کمک رئیسجمهور افغانستان به برنامه انتخاباتی هیلاری کلینتون وجود دارد. با چنین پیشینهای رابطه جمهوریخواهان با حکومت کنونی افغانستان چگونه خواهد بود و دونالد ترامپ، با توجه به اینکه کار سیاسی نکرده و دکترین سیاست خارجی او تنظیم نشده، چه سیاستی را در مورد افغانستان روی دست خواهد گرفت؟!
روابط آمریکا و افغانستان در زمان حامد کرزی
روابط جمهوری خواهان و حامد کرزی بسیار نزدیک بود و «زلمی خلیلزاد» سفیر آمریکا در افغانستان -که در زمان جنگ مجاهدین افغان در برابر ارتش سرخ شوروی توانسته بود روابط خوبی را به عنوان نماینده جمهوریخواهان با رهبران مجاهدین افغانستان ایجاد کند- زمینهساز چنین رابطهای است. خلیلزاد در زمان حضور طالبان در افغانستان نیز با حامد کرزی ارتباط داشت، به خصوص در زمانی که کرزی به عنوان یک چهره مخالف طالبان در عرصه بینالمللی مطرح گردید. قبل از سقوط طالبان خلیلزاد به عنوان نماینده جمهوریخواهان بارها با کرزی ملاقات داشت که زمینه شناخت بهتر از یکدیگر را برای آنان فراهم کرد. بعد از سقوط طالبان و حضور جمهوریخواهان در افغانستان، این 2 روابط نزدیکی با هم داشتند و بر سر بسیاری از مسائل، تصمیمات مشترکی اتخاذ میکردند. به این ترتیب جمهوریخواهان از طریق سفیر خود (خلیلزاد) در تحکیم پایههای قدرت کرزی و در تضعیف رقبای سیاسی وی نقش مهمی ایفا کردند. این 2 در مقابله با طالبان نیز جدی و با دیدگاههای حکومت افغانستان همسو بودند اما در آن زمان در مورد بعضی از موضوعات، اختلافاتی بین کابل و واشنگتن به وجود آمد:
1ـ حملات شبانه نیروهای آمریکایی که بدون هماهنگی با نظامیان افغان صورت میگرفت. این حملات که کشتار غیرنظامیان و ورود نظامیان آمریکایی به منازل افغانها به دنبال داشت، باعث تضعیف مشروعیت حکومت حامد کرزی و تقویت طالبان میشد.
2ـ تلاشهای پیوسته حامد کرزی برای این که آمریکاییها را وادار کند بپذیرند پاکستان با تمام توان از طالبان و گروههای خرابکار در افغانستان حمایت میکند. با وجود این که آمریکاییها میدانستند پاکستان در افغانستان نقش منفی و مخرب بازی میکند اما هیچگاه این واقعیت را نپذیرفتند و در پاسخ به تلاشهای کرزی، پاکستان را تحت فشار قرار ندادندت ا از مداخله در افغانستان خودداری کند.
3ـ بعد از سال 2003 که آمریکاییها به عراق حمله کردند، در کابل چنین احساس میشد که توجه آمریکا و جامعه جهانی از افغانستان کاسته خواهد شد. از سوی دیگر برسر تعداد و تجهیز نیروهای نظامی افغانستان بین آمریکا و افغانستان اختلاف وجود داشت؛ کابل خواهان تعداد بیشتر نیروهای نظامی بود اما آمریکاییها تعداد اندکی را در نظر داشتند.
با این وجود، در کل بین جمهوریخواهان و کرزی روابط خوبی برقرار بود ولی باراک اوباما روابط سرد و پرتنشی با کابل داشت.
روابط افغانستان و آمریکا در دوره دونالد ترامپ
با توجه به روابط پر فراز و فرود افغانستان و آمریکا قبل از دونالد ترامپ، حال که ترامپ به نمایندگی از جمهوریخواهان به کاخ سفید راه یافته، این سوال مطرح است که وی چه سیاستی در قبال افغانستان در پیش خواهد گرفت؟ و دونالد ترامپ چگونه میتواند طولانیترین جنگ آمریکا را پایان دهد که از آن به عنوان یک نقطه سیاه در کارنامه سیاسی وی یاد نشود؟!
ابتدا باید گفت که اکنون افغانستان در موقعیت خاکستری قرار دارد و پیروزی و شکست آمریکا در افغانستان مشخص نیست. از سوی دیگر، در عمل میان آن چه ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود پیرامون افغانستان مطرح کرده، با واقعیتهای عینی افغانستان، تناقض وجود دارد. این در حالی است که ترامپ به مردم آمریکا وعده داده هزینههای نظامی آمریکا را در بیرون از این کشور کاهش خواهد داد و توجه بیشتری به امور داخلی آمریکا خواهد کرد. این وعده یکی از مواردی است که مورد استقبال رأیدهندگان قرارگرفت.
در داخل آمریکا با گذشت هر روز مخالفت با ادامه جنگ در افغانستان بیشتر میشود و ترامپ نمیتواند بدون توجه به این دیدگاه، سیاست خود را در افغانستان تنظیم کند. همچنین نظامیان آمریکایی از طولانی شدن جنگ در افغانستان به شدت خسته شدهاند و سیاست کاهش حضور آمریکا در این کشور، روابط نزدیکی را میان ترامپ و نظامیان ایجاد کرده است. بنابراین، هم مردم عادی آمریکا و همن نظامیان این کشور، منتظر عملی شدن وعده کاهش حضور نظامی آمریکا در افغانستان هستند.
با وجود این وعده ترامپ و وضعیت نظامی و جنگی افغانستان، هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در آمریکا، حضور حداقلی این کشور در افغانستان را یک نیاز میدانند. ترامپ در حالی به مردم آمریکا وعده کاهش حضور نظامی در افغانستان را داده که طالبان نسبت به هر زمان دیگر قدرتمندتر شده و گروههای متعدد تروریستی با دولت این کشور در حال جنگ هستند. این وضعیت، میتواند طولانیترین جنگ آمریکا را با توجه به نقش جدید رقبای منطقهای، با شکست مواجه کند. بنابراین اکثریت در سنا و مجلس نمایندگان آمریکا نیاز به حضور مؤثر آمریکا در جهت همکاری با دولت افغانستان و تقویت آن را یک نیاز جدی میدانند.
از سوی دیگر افغانستان به لحاظ ژئوپلتیکی، در موقعیتی قرار دارد که قدرتهای مخالف هژمونی ایالات متحده آمریکا در همسایگی این کشور حضور دارند: مانند چین، روسیه و ایران. حضور و نفوذ قوی روسیه به عنوان قدرتی که آمریکاییها را در سوریه، اوکراین و گرجستان به چالش کشیده، در افغانستان دور از تصور نیست. در این وضعیت، حضور اندک و غیر مؤثر آمریکا در افغانستان، میتواند معادله بازی را به نفع رقبای آمریکا تغییر دهد و این مسئله میتواند سیاستهای منطقهای و جهانی آمریکا را به چالش بکشد. از یکسال قبل تا کنون و با توجه به نقش روسیه در بحرانهایی چون پرونده هستهای ایران و سوریه و همچنین ظهور داعش در منطقه و نفوذ در افغانستان، این کشور به دنبال برقراری ارتباط نزدیک با رهبری طالبان و ایفای یک نقش جدی در روند جنگ و صلح این کشور است.
با این مقدمه، دونالد ترامپ ممکن است این گزینهها را در افغانستان مورد آزمایش قرار دهد:
1ـ ترامپ برای کنترل بیشتر وضعیت در افغانستان، نیروی جدیدی به این کشور اعزام نخواهد کرد. اعزام نیروی بیشتر به افغانستان به معنی خلف وعده ترامپ پیرامون کاهش هزینههای نظامی آمریکا در خارج از این کشور است که در طول مبارزات انتخاباتی خود به آن اشاره کرده بود. به نظر میرسد ترامپ در ماههای نخست آغاز به کارش به عنوان رئیسجمهور آمریکا، نمیتواند برخلاف گفتههایش عمل کند و به حضور دوباره نظامی آمریکا در افغانستان، بدون توجه به راهحل مؤثر سیاسی رأی دهد. این تصمیم یعنی پایان جنگ در افغانستان معلوم نخواهد بود. این تصمیم از یکسو میتواند به روابط نزدیک ترامپ با فرماندهان ارتش -که در افغانستان خدمت کرده و به وعده حضور حداقلی، مؤثر و کمهزینه ترامپ در افغانستان اعتماد کرده بودند- خدشه وارد کند. از سوی دیگر، این مسئله میتواند روابط ترامپ را با کشورهای عضو ناتو -که به دلیل شرایط جدید در کشورهایشان تمایل چندانی به حضور دوباره نظامی در افغانستان ندارند- تحت تأثیر قرار دهد. با توجه به این موارد، فرستادن نیروی بیشتر به افغانستان محال به نظر میرسد.
2ـ ترامپ ممکن است مذاکره با طالبان را در اولویت سیاست خود در افغانستان قرار دهد؛ پس از 15 سال جنگ در افغانستان و کشته شدن هزاران سرباز خارجی و داخلی در این جنگ، اکنون طالبان به عنوان یک بازیگر در روند گفتوگوهای صلح مطرح است. گرچه مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و طالبان از سالها قبل جریان داشته، اما هیچگاه به نتیجه محسوسی دست نیافته است. یکی از علتهای عدم موفقیت این مذاکرات، به سیاستهای ایالات متحده در منطقه برمیگردد که با تغییر رویکرد این کشور، میتوان به مذاکرات جاری جان تازهای ببخشد.
3ـ در جنگ افغانستان، مهمترین مشکل آمریکا چگونگی برخورد با پاکستان است. بعد از سال 2003 به دستور پرویز مشرف، رئیسجمهور پیشین پاکستان، برای سران باقیمانده طالبان که از حملات هوایی آمریکا جان سالم به در برده بودند، زمینه زندگی در امنیت و فعالیت دوباره در پاکستان فراهم شد. تلاشهای دولت افغانستان و جامعه بینالمللی به خصوص آمریکا برای جلوگیری از حمایت پاکستان از طالبان بینتیجه ماندهاند.
آمریکا در برخورد قاطع با پاکستان با چند چالش و محدودیت روبهرو است:
ـ اول در خود پاکستان تروریسم و افراطگرایی رو به گسترش است که بالطبع منافع آمریکا را نیز تهدید میکند. اگر آمریکا برای مهار تروریسم به داخل خاک پاکستان نیرو بفرستد، این خطر که مردم پاکستان به قیام عمومی علیه آمریکا دست بزنند، جدی است. از سوی دیگر، اگر کمکهای پولی، نظامی و فنی به پاکستان را به طور کامل قطع کند، ممکن در اثر تضعیف نیروهای نظامی پاکستان، مراکز حساس هستهای این کشور آسیبپذیر شده و حتی به دست تروریستها بیافتد و برای جهان و آمریکا فاجعهبار باشد.
ـ فشار بیشتر بر پاکستان میتواند این کشور را به طرف چین و روسیه براند.
ـ از طرف دیگر، آمریکاییها به خوبی میدانند که بدون قطع حمایت پاکستان از طالبان افغانستان، صلحی در منطقه و افغانستان برقرار نخواهد شد.
بر این اساس، ترامپ ممکن است سیاستی را اتخاذ کند که از یک طرف پاکستان را به تغییر روش در قبال حمایت از طالبان افغانستان وادار کند و از سوی دیگر، این کشور مانند گذشته متحد آمریکا در منطقه باقی بماند. شاید سیاست ترامپ در قابل پاکستان با استفاده از سیاست هویچ و چماق باشد؛ هرچند پاکستان تا کنون یک بازی دوگانه را در مبارزه با تروریسم انجام داده است. پذیرش خواست آمریکا در مورد دستگیری سران القاعده و اجازه انجام حملات هواپیماهای بدونسرنشین در این کشور، نمونههایی از همکاریهای پاکستان با آمریکا در افغانستان است اما پاکستان در قبال حمایت از طالبان افغانستان هیچگاه کوتاه نیامده است.
با توجه به اینکه دونالد ترامپ سابقه کار سیاسی ندارد، انتظار میرود، کنگره -که در دست جمهوریخواهان است- نقش تعیینکنندهای در سیاست خارجی وی ایفا کند، به خصوص در قبال پاکستان. این در حالی است که در سال جاری، کنگره آمریکا حدود 300 میلیون دلار از کمکهای نقدی این کشور به پاکستان را به حال تعلیق درآورد و منوط به همکاری صادقانه پاکستان در مبارزه با تروریسم کرد.
در این مسیر، اکثر جمهوریخواهان برجسته از بوش تا جان مککین، رایس و زلمی خلیلزاد، از نقش منفی پاکستان در جنگ افغانستان یادآوری نموده و خواهان حل این بنبست هستند. بیشتر اعضای کنگره آمریکا به این واقعیت اعتراف دارند که سیاست فعلی پاکستان در قبال افغانستان قابل قبول نیست، بر این اساس کنگره آمریکا در مورد چگونگی برخورد دولت جدید آمریکا با پاکستان، نقشی تعیینکننده خواهد داشت.
در گزینه دوم، در صورتی که ارزیابی تیم جدید کاخ سفید این باشد که نمیتواند پاکستان را به دلیل محدودیتهایی که ذکر شد، وادار به تغییر رویکرد در قبال افغانستان کند، بعید نیست از سیاست فعلی دولت باراک اوباما که حمایت و نزدیکی به هند است، پیروی کند و در جهت به انزوا کشیدن پاکستان از این طریق تلاش صورت گیرد. هند رقیب دیرینه و استراتژیک پاکستان است و حمایت آمریکا از هند به معنی پشت کردن به پاکستان و شکلدهی یک موازنه جدید در منطقه خواهد بود.
در نهایت، سیاست جدید دولت آمریکا در قبال افغانستان، به طور نسبی به لابیگری دولت کابل برای تأمین ارتباط جدید با جمهوریخواهان نیز برمیگردد. گرچه نوع رویکرد دولت افغانستان در قبال آمریکا و پاکستان در 2 سال گذشته، بر چگونگی نوع نگاه کنگره به پاکستان تأثیرگذار بوده اما این دولت باید روابط جدید خود را به شکلی تنظیم کند که اهمیت افغانستان در خط مقدم مبارزه با تروریسم بینالمللی برجسته شود. افشای کمکهای ماهانه 50 هزار دلاری اشرف غنی و دولت افغانستان به مبارزات انتخاباتی هیلاری کلینتون در روزهای گذشته میتواند بر نوع نگاه ترامپ نسبت به این دولت و افغانستان تأثیرگذار باشد اما حضور چهرههای اثرگذاری چون زلمی خلیلزاد، سفیر پیشین آمریکا در افغانستان که افغانیالاصل است و همچنین ژنرال مککریستال، فرمانده پیشین نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان که نامزد پستهایی چون وزارت امورخارجه آمریکا، مشاور امنیت ملی و همچنین CIA هستند، میتواند به ترامپ کمک کند تا یک رویکرد واقعبینانه و درست در مورد افغانستان اتخاذ کند.
با توجه به اینکه دونالد ترامپ در مورد وضعیت افغانستان آگاهی بسیار اندکی دارد، باید بار دیگر باید خاطرنشان کرد که سیاست او بیشتر متکی به مشاورینی چون خلیلزاد و مککریستال و همچنین کنگره خواهد بود. با این وجود، به نظر میرسد ترامپ نیروی جدید نظامی به افغانستان نخواهد فرستاد و حداقل سربازان کنونی را حفظ خواهد کرد. از سوی دیگر، ممکن است وی مذاکرات با طالبان را در اولویت قرار دهد و از سوی دیگر، پاکستان را مجبور کند که بین حمایت از طالبان یا به دست آوردن حمایت دولت جدید آمریکا یکی را انتخاب نماید.
کد مطلب: 150