ایران شرقی/
سید محمد علوی زاده:
پس از یکدوره نسبتا طولانی سردی روابط میان تهران-دوشنبه و کاهش روزافزون روابط دیپلماتیک و سیاسی و به تبع آن تعاملات فرهنگی و اقتصادی، بنابر اعلام خبرگزاری فارس سفر روز چهارشنبه محمد جواد ظریف به تاجیکستان و دیدار با همتای تاجیک خود در کنار ملاقات احتمالی با امامعلی رحمان، در فضای تحلیلی و کارشناسی، ابهاماتی را بوجود آورده است.
تاجیکستان که بدنبال برخی موضوعات مالی و سیاسی از سال 2011 پروژه حذف نقشآفرینی ایران از این کشور را رقم زد، در سال 2015 به بهانههایی واهی این پروسه را وارد فاز نهایی دستور کار کمیته امنیت ملی کرد. حذف تدریجی حزب نهضت اسلامی و قطع حضور و فعالیت جمهوری اسلامی ایران که بنابر طرح کمیته امنیت ملی تاجیکستان و شخص سیدمومن یتیم اف رئیس این نهاد، برنامه ریزی شده بود، با اتفاقات مدیریت شدهای در این سال جنبه عملیاتی بخود گرفت.
اتهام به تهران در حمایت از ادعای کودتای ژنرال نظرزاده علیه حکومت در کنار احضار سفیر ایران و تندترین حملات رسانهای و تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران، تنها بخشی از پروسهای بود که حاکمیت دوشنبه علیه ایران به مورد اجرا گذاشت. در کنار این، تعطیلی مراکز فرهنگی و اقتصادی وابسته به جمهوری اسلامی ایران، محدودیت در رفت و آمد اتباع دو کشور، و همچنین نزدیکی به دشمن منطقهای تهران یعنی عربستان همزمان با شدتگیری اختلافات این دو قدرت، بر تنشهای خودخواسته تاجیکستان علیه ایران افزود.
این در حالی بود که تهران در سالهای دور، کمک شایان توجهی به حل و فصل جنگ شهروندی تاجیکستان داشت. ایران در برهه حساس تاریخی تاجیکستان، با جلب رضایت طرفهای درگیر با دولت، علارغم توفیق نسبی آنان در جنگ، به واقع دولت امامعلی رحمان را از ادامه جنگ خانمان سوز نجات داد. در سالهای بعدی نیز با کمکهایی در حوزههای زیرساختی سعی در حمایت اقتصادی از این کشور نیز داشت.
این نحوه تعامل، در حوزه سیاسی هم تاجیکستان را در اولویت اول توسعه روابط در منطقه آسیای مرکزی برای ایران قرار داد بگونهای که در جریان اختلافات میان تاشکند-دوشنبه برسر مسئله ساخت نیروگاههای برق- آبی، تهران با اعزام تیپی نظامی به مراسم سالگرد استقلال تاجیکستان، حمایت بی سابقه خود را از سیاستهای منطقهای دوشنبه اعلام کرد. اما این حمایت نسبتا همه جانبه، در نتیجه طی سالهای اخیر، روندی معکوس را بدنبال داشته است. تاجاییکه در جدی ترین نحوه تنش آفرینی سیاسی، دوشنبه از تهران خواست حزب نهضت اسلامی بعنوان یکی از طرفهای صلح در تاجیکستان را بنابر اسنادی که هیچگاه در دادگاه عالی این کشور ارائه عمومی نداد و مستندات آنرا منتشر نکرد، حزبی تروریستی اعلام کرد. در همان زمان نیز، تاجیکستان با عضویت رسمی ایران در سازمان شانگهای (با بازیگری چین و روسیه) مخالفت کرد. از سویی دیگر، همچنان دستگاه تبلیغی و رسانهای تاجیکستان به حملات خود و اتهام زنی به تهران در حمایت از مخالفان و سعی بر نفوذ مذهبی در این کشور ادامه داد و تا همین اواخر نیز در جریان است.
حال در این شرایط کلی از پیش گفته، سفر وزیر خارجه کشورمان با این ابهام و سوال بزرگ مواجه است که چه اصلاح رفتاری در این میان صورت پذیرفته است که مقامات ارشد خارجه دوکشور قرار است با یکدیگر ملاقات کنند؟ کدام یک از طرفین از مواضع خود کوتاه آمده است؟ آیا دستگاه سیاست خارجی ایران همچنان بر مواضع خود در حمایت از جریانات معتدل اسلامی خواهند ماند؟ آیا تاجیکستان بر مواضع و پیش شرطهای خود همچنان اصرار دارد؟ چه امتیازاتی دوطرف بمنظور برقراری مجدد روابط به یکدیگر خواهند داد؟
در نهایت نیز، آنچه که در مسئله اهداف این سفر انتظار میرود، بنابر ایراداتی که در روند رفتاری 2 کشور طی چند سال اخیر به مشاهده رسیده است؛ بایستی معطوف به گفتوگوی صریح و تاکید بر دیالوگ مستقیم با هدف حل مشکلات فیمابین باشد.
این در حالیست که شناسایی خطاهای استراتژیک 2 طرف بعنوان عامل جدی فاصله و اختلاف گیری 2 کشور از یکدیگر را باید در زمان کنونی بیش از هر زمانی جدی گرفت. از این منظر، لازم است نگاهی ریشهای به مشکلات موجود داشته باشیم، همچنانکه لازم است دولت تاجیکستان با آگاهی، از اقدامات خصمانه علیه اسلام میانهرو کاسته و طرف ایرانی نیز بدنبال جبران مافات، اعتماد از دست رفته طرف تاجیکی را احیا کند.
در این شرایط، بایستی منتظر ماند و دید که آیا دستگاه سیاست خارجی، همچنان بر تعارفات دیپلماتیک تکیه خواهد زد یا سفر ظریف را میتوان فصل جدیدی در تعاملات 2جانبه برشمرد.